خاطرات کاغذی
شاهزاده و الاغ
یک استاپ موشن جذاب در مورد چاهی که هر کسی از آب آن بنوشد به الاغ تبدیل میشود.
یک استاپ موشن جذاب در مورد چاهی که هر کسی از آب آن بنوشد به الاغ تبدیل میشود.
در میان سگهای کارتونهای دوران کودکیمان، برخی از آنها به قدری حضورشان خالی از خاطره و بیحاشیه است که حتی با دیدن تصاویری از این کارتونها هم همچنان خاطرات بسیار کمرنگی برایمان تداعی میشود.
سه موش که نگهبان یک مغازه سوسیس فروشی بودند، مدام با گروهی از گربهها درگیر شده و در مواجهه با آنها آزار و اذیت میشدند. یک روز گربه Eye Patch کتابی را به سمت موشها پرتاب کرد که باعث شد سرنوشت موش و گربهبازیها سمتوسوی دیگری پیدا کند.
در جنگلی بزرگ و سرسبز جیرجیرکی خوشگذران زندگی میکرد. جیرجیرک از صبح تا شب زیر سایه درختان نشسته و آواز میخواند. برخلاف جیرجیرک، همسایه اش مورچه سیاه حتی یک لحظه هم استراحت نداشت؛ از صبح تا شب کار میکرد و گاه آنقدر خسته میشد که قبل از خوردن شام به خواب میرفت.
نشست خبری محمدصادق باطنی، سرپرست شبکه پویا و شبکه امید با محوریت معرفی برنامههای عید نوروز و ماه مبارک رمضان ۱۴۰۳ این دو شبکه و رونمایی از سند تربیتی شبکه کودک، نرمافزار فرا امید و صفحه اختصاصی شبکه کودک و نوجوان در پیامرسان شاد، روز گذشته برگزار شد.
سه کوتوله همسان و همشکل که طی زندگی در جنگل با ماجراها و پیشامدهای متنوعی روبهرو میشدند. این گنومهای جنگلی را با سه رنگ بلوز، شلوار، کفش و کلاه بوقی زرد، آبی و قرمز از هم تمیز میدادیم.
«دکتر سلامتی»، دکتر مهربان سالمندی که تخصصش کودکان بود. دکتری که بچهها او را در جایگاه پدربزرگ خود میدیدند و به جهت رفتار و برخورد ملایم و صبورانهاش خیلی عالی میتوانست رگ خواب بچهها را بهدست آورد و کمک کند که آنها به ترسی که از رفتن به مطب دکتر دارند بهراحتی غلبه کنند. از حاذق بودن این دکتر دنیای کارتونها همین بس که او حتی میتوانست اسباببازیهای شکسته بچهها را هم «شفا» دهد! حتی قادر بود در بدن اسباببازی اژدها قلب بگذارد! ماجرای یکی از قسمتها این بود که دختربچهای دچار دنداندرد شد، او در خیالات کودکانهاش احساس میکرد که شیرعروسکیاش هم دنداندرد دارد و از این بابت ناراحت است پس همراه با اسباببازیاش راهی مطب دکتر سلامت شد و از او خواست که دندان شیر را هم مداوا کند.
این کارتون شاد و مهیج در جهانی خیالی روایت میشد، زمانی که یک جنگ جهانی ویرانگر دنیا را به نابودی کشانده بود و بقایای این نبرد زندگی انسانها را تهدید میکرد، قهرمان داستان ما بی خبر از این دردسرها در جزیره دور افتادهای برای خودش خوش میگذراند.
در آفریقا، گروهی از شیرها از صخره غرور بر آن سرزمین حکومت میکنند.
یکی از غمانگیزترین و تاثیرگذارترین کارتونیهایی که به تماشا نشستیم.