داستان‌های افسانه‌ای ازهم‌گسیخته

خاطرات کاغذی

داستان‌های افسانه‌ای ازهم‌گسیخته

۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۳

هرآنچه از افسانه‌های کلاسیک مشهور سراغ داشتیم را در این مجموعه کارتونی به‌صورت وارونه می‌توانستیم به تماشا بنشینیم؛ ماجرا‌هایی از شاهزاده‌ها، مادرخوانده‌ها، پری‌ها، ملکه‌های شریر، جادوگر، دیو و... که با یک پیچش مدرن احمقانه توسط شاهزاده‌ای نه‌چندان جذاب ارائه می‌شدند.

چرخ‌وفلک جادویی

خاطرات کاغذی

چرخ‌وفلک جادویی

۲۷ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۶

داستان این مجموعه درباره یک چرخ‌وفلک جادویی (از نوع کالسکه اسبی چرخان) متعلق به «آقای راستی» است که در وسط یک باغ جادویی قرار دارد، اما بچه‌ها از آن استفاده نمی‌کنند تا این‌که با آمدن تعدادی شخصیت عجیب و سحرآمیز، اتفاقات دیگری رقم می‌خورد و هر بار ماجرا‌های جالبی پیش می‌آید.

جیمی و چراغ قوه جادویی

خاطرات کاغذی

جیمی و چراغ قوه جادویی

۲۶ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۶

هر داستان با شب بخیر گفتن مادر جیمی به پسرک و بستن دراتاق خواب شروع می‌شد، به محض اینکه مادر پایش را از اتاق بیرون می‌گذاشت جیمی از تختش بیرون می‌آمد و همزمان می‌دیدیم سگ جیمی از زیر تخت بیرون می‌آمد در حالی که چراغ قوه‌ای را به دهان گرفته بود.

جی جی و جوجو

خاطرات کاغذی

جی جی و جوجو

۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۱

ماجراهای جنایی وصد البته تخیلی دو برادر به نام‌های «جی‌جی و جوجو» که در شرارت و خلافکاری اول بودند، البته با توجه به فضای کمیک ماجراها مرتبا شاهد خرابکاری و چولمن بازی آنها بودیم. جالب این‌که آنقدر اعتماد به نفس کاذب داشتند که یک شرکت تاسیس کرده بودند با عنوان«شیطنت بین‌المللی» تا از این طریق همیشه در دسترس مردم باشند! اما با حضور آنها امیدی به برچیده شدن تبهکاران نبود، چراکه سرشار از بی‌کفایتی محض بودند. برادر بزرگ‌تر، جوجو که لاغر و قدبلند بود

ببینید | لولک و بولک: رانندگی

خاطرات کاغذی

ببینید | لولک و بولک: رانندگی

۲۴ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۹

صرف‌نظر از سلسله‌داستان‌های «لولک و بولک» که با عنوان دوقلوهای جهانگرد نیز شناخته می‌شود، اگر خاطرتان باشد یک کارتون تک‌قسمتی هم بود که در آن این زوج هنری بانمک چگونگی رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی و موارد مرتبط با این موضوع را به بچه‌ها آموزش می‌دادند.

سفیدبرفی و هفت کوتوله

خاطرات کاغذی

سفیدبرفی و هفت کوتوله

۲۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۱

سفیدبرفی که هر دو والدین خود را از دست داده‌، شاهدختی است که با ملکه، نامادری شریر و خونسرد خود، زندگی می‌کند. ملکه از ترس این‌که زیبایی سفیدبرفی بیشتر از زیبایی او نباشد، مجبورش می‌کند به‌عنوان خدمتکار برایش کار کند و روزانه از آینه جادویی خود می‌پرسد «چه‌کسی زیباترین است» و آینه همیشه جواب می‌دهد «ملکه زیباترین است» تا او خشنود شود.

سیندرلا

خاطرات کاغذی

سیندرلا

۱۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۷

در خانه ویلایی قشنگ، مردی که همسرش را از دست داده بود با تنها دخترش "سیندرلا" زندگی می کرد. او پدر مهربانی بود و چون فکر می کرد دخترش به مراقبت مادری دلسوز احتیاج دارد با زنی که دو دختر داشت،ازدواج کرد. اما گردش روزگار سرنوشت دیگری را برای سیندرلا رقم زد. با مرگ آن پدر مهربان، خصلت واقعی نامادری نمایان شد.

موش شهری و موش روستایی

خاطرات کاغذی

موش شهری و موش روستایی

۱۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۳

در داستان، نامه‌ای از یک موش شهر به موش خانه‌ای می‌رسد که در حسرت شهر است. داستان در مورد موشی است که می‌خواهد سوار قطار به شهر برود، اما از سرعت پرتنش خسته می‌شود و در نهایت به مکانی آرام و آرام بازمی‌گردد.

مورچه و ملخ

خاطرات کاغذی

مورچه و ملخ

۱۷ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۷

این کارتون، داستانی مشابه کارتون رومانیایی «جیرجیرک و مورچه» داشت؛ با این تفاوت که این‌بار تلاش، سختکوشی و آینده‌نگری مورچه‌ها مورد توجه و درس عبرت‌گرفتن جناب ملخ واقع می‌شد.

کوفته برنجی

خاطرات کاغذی

کوفته برنجی

۱۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۶

داستانی محلی درباره ماجرای عجیبی که برای پیرمردی هیزم‌شکن اتفاق افتاد. مرد مسن مهربانی که به‌طور کاملا اتفاقی درحالی‌که موقع صرف ناهار، آماده خوردن کوفته‌برنجی‌اش بود به یکباره کوفته از دستش رها شد و قل خورد و به درون سوراخی کوچک در زمین افتاد.

قبلی۳بعدی