نشست بررسی و نقد کتاب «چهره اسلام در اروپای قرون میانی» نوشته ریچارد ویلیام ساترن با حضور مترجمان کتاب جناب آقای دکتر عبدالله ناصری طاهری و خانم فاطمه کیادربندسری و دکتر صادق آئینه وند، دکتر داریوش رحمانیان و دکتر حبیب الله اسماعیلی روز 14 اردیبهشت 1392ساعت 11 در محل نمایشگاه بین المللی کتاب سالن اصلی سرای اهل قلم برگزار شد.
کد خبر: ۶۷۲۱۷۸
کتاب «چهره اسلام در اروپای قرون میانی»  نقد شد

در ابتدا جلسه، دکتر حبیب اسماعیلی مجری جلسه، شرح خلاصه از کتاب ارائه داد. به گفته وی اصل کتاب به زبان انگلیسی است که دکتر رضوان سید آن را به عربی برگردانده است. زمان کتاب مربوط به چهار دهه پیش است. کتاب از سه بخش مجزا تشکیل شده است. یک بخش به جهان مسیحی از ظهور اسلام و ترقی اولیه ای که در بخش اول کتاب اشاره می کند این است که مسلمانان بدلیل فاصله و کم آگاهی، حضرت رسول را در شمار یکی از کشیشان که علیه مسیحیت طغیان کرده معرفی می کنند. دوره دوم تمدن اسلام در جنوب اروپا و مخصوصا اسپانیا به دوره شکوفایی رسیده است. دوره سوم دوره پایانی است در انتهای قرون سطی اتفاق می افتد. نویسنده سه گفتمان غالب و ذهنیت متفکران و دیدگاهشان نسبت به اسلام را بیان می کند.

نویسنده سه گفتمان غالب در ذهنیت متفکران که درباره اسلام داشته اند را بیان می کند. این سه رویکرد همواره در در دوره های مختلف تاریخی بازتحلیلی دارد. در این دوره هم هر سه فهم را از اسلام می بینیم.

در بخش بعدی جلسه، دکتر عبدالله ناصری یکی از مترجمان کتاب،​در پاسخ به این سوال که چرا این کتاب را انتخاب کرده اید گفت: دوستانی که با کار من و حوزه مطالعاتی من آشنا هستند می​دانند که من دو دهه است در این حوزه کار می کنم. جنگهای صلیبی نقطه عطف مهمی در مناسبات اسلام و مسیحیت است. با اینکه بیش از 800 سال از آن می گذرد سایه سنگین آن را بر مناسبات اسلام و مسیحیت میبینیم. شاید قریب ترین مساله حادثه 11 سپتامبر 2008 بود. بعد از این حادثه در اروپا درباره جنگهای صلیبی چیزی به مراتب بزرگتر اتفاق افتاد که در دهه 1350 در تولید تاریخ باستان در ایران رخ داد. جنگهای صلیبی هنوز در روح و ذهن انسان مسیحی حضور دارد. کتاب را من از این جهت انتخاب کردم که نویسنده با تمرکز بر این نقطه عطف مسیر نگرش غرب و اروپای مسیحی را نسبت به مسلمانان و مبانی فکریشان بررسی کرده است. این کتاب مختصر و کوچک اما تاثیرگذار مجموعه سه سخنرانی ویلیام ساترن استاد دانشگاه آکسفورد در دو دهه 1960 است که بعد آنها را بازنگری و در قالب کتاب چاپ کرده است. وی از برجسته ترین اساتید تاریخ قرون وسطی اروپاست که در سال 2006 فوت کرده اند و یکی از مسیحیان منصف و خوش قلم است. حاصل چهل سال تلاش علمی اش هم 4 کتاب بیشتر نیست که مشهورترینش همین است. مترجم کتاب آقای دکتر رضوان سید از برجستگان دانشگاه بیروت است که در حوزه مطالعات تطبیقی بسیار کار کرده اند. اندک مقایسه ای که بصورت رندومی انجام دادیم این وفاداری را درکار دکتر رضوان سید دیده ایم. رضوان سید را بیش از سه دهه از نزدیک می شناسم. علاوه بر جنبه دانشگاهی در فلسفه غرب یک فقیه و مجتهد مسلم و فارغ التحصیل دانشگاه الازهر است. هم مطالعات سنتی و کلاسیک و هم تحصیلات مدرن و جدید دارد.

وی در ادامه افزود: قلم بریتانیایی ها مشکل است. متن انگلیسی این کتاب خیلی سخت است. واقعیت این است که حدود 4 نفر هستند که کارهایشان منشا این نگرش غرب به اسلام است و در ادبیات غرب و تاریخ اندیشه غرب تاثیرگذار هستند. ویلیام ساترن، نوورمن دانیل، که تمام کسانی که در این حوزه وارد شدند و چه له و چه علیه اسلام نوشتند معلوم است تحت تاثیر اندیشه و آموزه های این چند نفر قرار گرفتند. کتاب شامل سه گفتار و یا سه سخنرانی است که نویسنده در سال 1961 در دانشگاه هاروارد داشته است. و در سه دوره تاریخی تحت عنوان دوره جهل، دوره بصیرت و امید و دوره رویا به این نگرش غرب و اروپا نسبت به اسلام را دنبال کرده است.

در دوره اول نویسنده معتقد است که این دوره تاریخی که از 700 میلادی تا 1100 شروع شده است را دوره جهل نامیدند. دوره جهل دوران اولیه ای است که تصویر اسلام ذهنیت مسیحی شکل بست. ناشی از خرافات و آموزه های اساطیری اینکه پیامبر اسلام در واقع یک بدعت و یک بت در نگره و انگاره ی مسلمانان است. دیدگاهی که از آبای کلیسا ناشی می شود.

دوره دوم دوره آغاز جنگ صلیبی است. در پایان جنگهای صلیبی اروپاییان با بسیاری از مبانی فکری مسلمانان آشنا شده بودند. با اینکه بنابر گزارش خود مسیحیان، مسحیان سرزمین ایبری زبان عربی را خوب می دانستند حتی بهتر از لاتین قدیم اما چرا نرفتند مبانی فکری مسلمانان را از متون کلاسیک خود مسلمانها فرا بگیرند. در این دوره دوم که نویسنده اسم آن را دوره بصیرت و امید می گذارد که بعد از جنگهای صلیبی یعنی از پایان قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم شکل می گیرد طبیعتا تحت مراوداتی که در جنگهای صلیبی رخ داد دیگر آن باور که پیامبر را دجال می دانستند رخت بر بست و پیامبر را صاحب یک رسالت و شریعت در بین مسلمانها می دیدند. در همین دوران بود که مغول ظاهر شدند و صلیبیان امیدوار شدند که آرزوی دیرینه خود را مبنی بر غلبه کردن بر سرزمینهای روم شرقی و بیرون راندن مسلمانان تحقق بخشند اما با مسلمان شدن مغولها نقش بر آب شد. در این دوره است که افرادی چون راجر بیکن، ویلهلم طرابلسی و... در آثار و مخصوصا در سفرنامه های خود توانستند تا حدودی بر ذهنیت تاریخی که وجود داشت.

دوره سوم در پایان جنگهای صلیبی با سقوط عکا شروع شد. نگاه جدیدی شکل گرفت. کسانی آمدند و نگاه به اسلام و مسلمانان را تا حدی تصحیح و اصلاح کردند. این دوره، دوره عبور از اساطیر و اسطوره ها در تاریخ فکر و اندیشه مسیحیت است.

فاطمه کیادربندسری دیگر مترجم کتاب در پاسخ به سوالی درباره مشکلات ترجمه کتاب گفت: ترجمه کتاب سختی خاصی نداشت جز یکسری اسامی. چون اسامی وقتی از انگلیسی به عربی ترجمه می شود برای ترجمه فارسی دچار مشکلاتی می شود. ولی در این مواقع به اصل کتاب به زبان انگلیسی ماجعه میکردم. نکته ای که درباره این کتاب باید بگویم این است که من کلا به مباحث تاریخی علاقه چندانی نداشتم اما وقتی در مسیر ترجمه این کتاب قرار گرفتم بسیار از ترجمه آن لذت بردم. به دودلیل، اول بخاطر مطالب و محتوای کتاب که بسیار برای من آموزنده و ذت بخش بود. و دوم به خاطر قلم خوب دکتر رضوان سید. با شناختی که از دکتر رضوان سید داشتم به خاطر قلم روان ایشان ترجمه را پذیرفتم. امیدوارم دوستانی که کتاب را مطالعه می کنند بهره مند شوند.

سخنران بعدی نشست دکتر رحمانیان، رئیس انجمن ایرانی تاریخ، بود. وی با اشاره به اهمیت کتاب چهره اسلام در اروپای میانه گفت:با توجه به شرایطی که در جهان امروز وجود دارد و چالشی که بین جهانن اسلام و مسحیت دارند و روشهای که برای حل این چالش پیشنهاد می کنند در مجموع شامل دو روش می شود. یکی بحث گفتگوی تمدنها و دیگری بحث جدال تمدنهاست. استاد مسلم نظریه دوم دکتر ساموئل هانتینگتون استاد دانشگاه هاروارد است. کتاب ساترن را وقتی می خوانیم پیشنیه این دو نظریه را بسیار دقیق می بینیم. نمایندگان برجسته هر دو نظر، آثار و شرایط زندگیشان معرفی می شود. درباره این مبحث اقوام و اقسام کتاب ها گزارش ها و نظرات زیادی نوشته شده است. متفکران پرشماری در این عرصه دست به قلم برده اند. از جمله برنارد لوئیس مشهور. این کتاب سه فصل دارد. در فصل اول به نظریه ها و آرایی که پیرامون اسلام و پیغمبر عزیز اسلام پرداخته و نشان می دهد که بر پایه تفسیر نادرستی که از طرف غالب افراد بیان می شد پیغمبر اسلام به عنوان مسیح دجال شناخته می شود. در فصل دوم نویسنده به سنت پژوهشی و علمی و روشمندی که پیرامون اسلام شناسی پایگذاری شد می پردازد. در این فصل که (البته مثل بقیه فصول کتاب بیشتر جنبه توصیفی دارد و از نظر تحلیلی و چارچوب نظری این کتاب ضعیف است. از نظر تاریخ اندیشه هم چنین است. از مجموعه کتاب پیداست نویسنده کتاب چندان آشنایی با اصول و نظریات تاریخ فکر ندارد) چند تا از فرازهای کتاب چشم مرا گرفت. یکی از آنها راجع به راجر بیکن است که یکی از بزرگترین نمایندگان نهضت ترجمه از عربی به لاتین در سده 13 میلادی و یکی از چهره های درخشان فکری و فلسفی اواخر قرون وسطی به حساب می آید. نویسنده گزارش طرح راجر بیکن راجع به چگونگی برخورد با اسلام را می آورد. در این طرح راجربیکن وارد بحث پیرامون اقسام کفر و نحله های گوناگون کافران می شود. منتها چون مساله اصلی مسیحیت اسلام و مسلمانان است در این جا تمرکز بر چگونگی برخورد با مسلمانان می شود. راجربیکن هم با قران و هم آثار ابن سینا ابن رشد و دیگر علمای اسلامی آشنایی داشت. نکته مهمی که به نظر من آمد که با توجه به مطالعات من در این زمینه اولین بار با آن برخورد کردم وی به کلیسا پیشنهاد می کند که راه حل برخورد با اسلام راه حل نظامی نیست. جنگهای صلیبی در عمل شکست خورده است. راه حلی که وی توصیه می کند راه حل فلسفی است و جالب این است که اشاره می کند که خود اسلام نیز بر این بخش تکیه دارد. این مطلب از نظر پیشینه باور اروپاییان به اینکه اسلام دین ضد فلسفی و ضد عقلی است و مانع آزاد اندیشی می شود در این کتاب به تکرار از زبان و از قلم پاره ای از نمایندگان بزرگان مسیحیت آمده است و پیغمبر را به بدعت گذاری متهم می کردند و آزاد اندیشی را ممنوع کرده است و به این دلیل مسلمانان یک امت متحجر هستند این بحث ها نظر من را کاملا به خود جلب کرد. به دلیل اینکه این بحث بسیار زنده است. ارنست رنان یکی از برجسته ترین نمایندگان فکر اروپایی درباره اسلام در سده نوزدهم است و طی سخنرانی که سال 1882 درباره علم در دانشگاه سوربن ایراد کرد و در آنجا صریحا اعلام کرد که تمام سنت فلسفی اسلام مال ایرانیان بوده و هیچ ربطی به اسلام ندارد. در واقع اسلام عربی دینی است ضد عقل و علم و سد کننده راه پیشرفت و توصیه می کند که اگر بخواهید پیشرفت کنید باید اسلام را کنار بگذارید. این گزارشاتی که در این کتاب آمده از بابت این پیشینیه بسیار جالب است و بعد بحث راجر بیکن مهم می شود که پیشنهاد راه حل فلسفی برای مقابله با اسلام می کند.

فصل پایانی خیلی جالب توجه و خواندنی است. این گزارشها بویژه نامه ی معروف پاپیوس دوم، یکی از چهار متفکر کلیساست که نظراتشان مورد بحث قرار گرفته معتقد بودند و سه نفر دیگر آنها یعنی یوحنا سرویایی، سرویوس و نیکلاس ون کیس معتقد بودند که باید یک کنفرانس اسلامی و مسیحی گذاشت و علمای مسیحی و اسلامی گفتگو کنند و امیدوار بودند در چنین گفتگویی ضعف ها و تناقض های اسلام را نشان دهند و راه آمدن و تشرف مسلمانان را به آیین مسیح بگشایند. اینیاس سرویوس نامه ای بسیار مهم و خواندنی در سال 1460 میلادی (دقیقا 7 سال پس از سقوط قسطنطنیه) به سلطان محمد فاتح داده و در مقدمه نامه ضمن ایراداتی که به اسلام و قرآن می دهد سلطان عثمانی را دعوت به مسیحیت می کند و بعد می گوید که اگر تو نمی خواهی (در این نامه مهم که اگر با روش تحلیل گفتمانی خوانده شود) مسیحی شوی دست کم این را بدان که بین اسلام و مسیحیت مشترکات و همانندیهای فراوانی وجود دارد و بخاطر همین ما باید بجای جنگ باید با هم گفتگو کنیم و این همان راه حل قرآن است.

به نظر من این فصل آخر یکی از خواندنی ترین فصول کتاب است. نکته آخر اینکه پیرو طرحی که راجربیکن داشت یک کنفرانسی در وین در سال 1312 میلادی تشکیل می شود زمانی که مسلمانها دارند رو به خواب می روند ( فلسفه و آموختن فرهنگهای دیگران را کنار میگذارند) و غربی ها دارند بیدار می شوند(به فلسفه، علم و زبان و فرهنگهای دیگران روی می آورند) طرحی برای تاسیس مدارسی در شهرهای مهم اروپا برای آموختن و ترویج دانش پیرامون فرهنگ زبانهای زنده دنیا تصویب می شود که البته به اجرا در نمیاید اما می دانیم که از دل این طرح ها بود که سنت های شرق شناسی و اسلام شناسی جدید به معنای دانشگاهی و روشمند کلمه بیرون آمد.

دکتر ناصری در پایان توضیحاتی را در ارتباط با سخنان دکتر رحمانیان در مورد غیر روشمندی و سبک کلاسیک کتاب بیان کرد.

بگفته وی غیر روشمندی کتاب امری طبیعی است چرا که مولف در سال 2006 درگذشته اند و یک فرد قدیمی است و خیلی روش های جدید را تن نداده است. چندان ادعایی نداشته و چندان عقیده ای درباره این روشمندیها نداشته است. نکته دوم در خصوص نگرش ارنست رنان و طرفداران این تفکر است. در حوزه جغرافیایی جهان اسلام دو تفکر سامی و آریایی وجود دارد. تفکر سامی اساسا غیر تحلیلی و تفکر آریایی تحلیلی و انتقادی است و معتقد است که در حوزه جهان اسلام تحت تاثیر فلسفه یونانی فراتر از شرح آثار ارسطو چیزی دیده نشد که ساترن با این نوع نگرش مخالف است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها