ساکت بودم و این مدت فقط لب دوخته تماشا می‌کردم و‌می‌خواندم. همه آنهایی را که برای سحر دخترک هوادار استقلال چیزی نوشتند و‌گفتند و ‌منتشر کردند، خیلی ترسناک شده‌ایم، تقریبا متخصص شده ایم در همه چیز، در مهندسی سیل در مدیریت و فرماندهی جنگ های کلاسیک در عراق و سوریه در رسانه در نقد ساختارگرایانه دموکراسی، متخصص تحلیل آخرین خوداختفایی قرن! اقیانوس های همه چیز دانی شده‌ایم که تا دوردست خط افق داریم و یک بند انگشت عمق و خب البته این قاعده مستثناهایی هم دارد که کم هم نیستند.
کد خبر: ۱۲۲۸۳۸۸
امان از دل  مادر سحر

برای سحر خیلی ها نوشتند و به نظر ناقص من بیشترش موج سواری بود، خیلی ها جو گیر شدند خیلی ها غرض و مرضی داشتند و خیلی ها هم خوب توی زمین غریبه بازی خوردند، سحر خود خواسته خودسوزی کرد! یک اشتباه محض ! سحر تنها خودش را نسوزاند مادرانگی اش را سوزاند نسلش را سوزاند مادرش را سوزاند و کمر پدرش را تا کرد، کداممان که اینهمه گفتیم و‌نوشتیم یک بار برایش یک فاتحه خواندیم، کداممان برایش طلب مغفرت کردیم، کداممان به مادرش فکر کردیم که این شبها و روزها چه می‌کشد؟ مادری که دیگر هویتش شناسنامه اش و حتی اسم هم ندارد و توی محل و کوچه و خیابان با چشم و ابر و لب ور چیدن اسمش شده : «مادر همون دختره که خودش رو سوزوند». کداممان مطمئنیم خودمان رستگار می‌میریم؟ من شک ندارم فردای قیامت از انسان های عصر معاصر بابت لایک و‌کامنت و‌سرچ هایش هم سوال و‌جواب خواهد شد، نماینده مجلسمان همه مشکلات زنان سرزمینمان را ول کرده و‌ برای دخترک یقه جر میدهد، سلبریتی‌ها برای عقب نماندن از قافله هرکدامشان یک جور یک چیزی بلغور می کنند و سعی می کنند با همه متفاوت باشند، یکی‌شان به امام حسین میگوید سحر از تو مظلوم تر بود و خلاصه تنور گرم است و‌هرکسی چانه ای می چسباند، حرف زدن که کنتور و‌مالیات هم ندارد و فلذا علی برکت ا... سحر حالا چند شب است توی دومتر جا خوابیده، همانطور که دیر یا زود همه مان می خوابیم ، خودمانیم و کارها و قضاوت ها و رفتارهایمان اگر به قول حوزه‌ای ها سحر بما هو سحر برایمان عزیز بود کداممان برای آمرزشش یک صفحه قرآن خواندیم، برا تسلای دل مادر و‌پدرش یک حمد خواندیم؟ کداممان نماز شب اول قبر خواندیم ، کداممان فکر کردیم که همین سحر می توانست دختر یا خواهر خودمان باشد و از مردم چه توقعی داشتیم؟ من فکر می کنم اگر یکی از دختران سرزمینم با این قهرمان سازی که عده ای از سحر شده فردا بخواهد زبانم لال رفتاری شبیه سحر داشته باشد یا به هرصورت خون از دماغش بیاید به نیت سحر شدن همه آنها که زنده باد زنده باد گفتند در خونش شریکند! ترمز را بکشید رفقا، معصوم فقط چهارده تا داریم! همه مان ممکن است تصمیم‌های سوزانی در دل و ذهنمان داشته باشیم و فقط عرصه و مجال بروزش را هنوز پیدا نکرده‌ایم، ابوتراب که سلام خدا بر او باد جایی گفته بود دنیا جای خوشی نیست، توی قرآن می خوانیم: لقدخلقنا الانسان فی کبد: ما انسان را در رنج آفریدیم... مخلص کلام اینکه دنیای پست جای خوشی نیست این را بپذیریم! و باور کنیم زیستن یعنی مدیریت همین رنج ، حالا یکی از درهای بسته استادیوم رنج می برد یکی از پیدانشدن ساب ووفر برای پورش کایانش یکی از تحریم داروی سرطان دخترش شب ها خواب ندارد یکی هم دلشوره دارد اربعین به کربلا نرسد، خودمان انتخاب می‌کنیم رنج هایمان را ... در مجموع ترمز را بکشید رفقا جاده ها همیشه آبستن مرگند...

حامد عسکری - شاعر و نویسنده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها