ناگفته‌های گروه فرقان در گفتگو با عضو تیم بازجویی/ ناطق‌نوری هم در بازجویی حضور داشت

گروه فرقان در سال 1356ش، به رهبری اکبر گودرزی فعالیت سازمانی خود را آغاز کرد. اکبر گودرزی ‌طلبه‌ای از اهالی روستای دوزان در نزدیکی الیگودرز بود و چون پدر وی شغل چوپانی داشت، اعضای گروه فرقان، برای وی لقب «چوپان‌زاده‌ آزاده» را برگزیده بودند.
کد خبر: ۱۰۲۵۷۸۰
ناگفته‌های گروه فرقان در گفتگو با عضو تیم بازجویی/ ناطق‌نوری هم در بازجویی حضور داشت

به گزارش جام جم آنلاین، وی با هدف انتخاب همدستان خود از سال 1356 با تشکیل کلاس‌های تفسیر قرآن در مناطق مختلف نازی‌آباد، سلسبیل، مسجد خمسه در قلهک، جوادیه و نیز مسجد فاطمیه خزانه موفق شد گروهی متشکل از 60‌ ـ 50 نفر را تشکیل دهد.

پس از عضوگیری، گروه فرقان با هدایت وی وارد مرحله جدیدی شد و از همان سال با صدور اعلامیه و بیانیه وارد حوزه سیاست و مبارزه به طور رسمی شد، اما مبارزه این گروه در این زمان تنها به صدور اعلامیه محدود می‌شد. زمان تدوین و شکل‌گیری ایدئولوژی این گروه، به‌طور کامل در زمان حکومت رژیم پهلوی بود و بعد از وقوع انقلاب اسلامی، گروه فعالیت تروریستی خود را آغاز کرد و وارد مرحله عمل شد.

به دلیل این که دوران تکوین گروه در سال‌های قبل از انقلاب بود، این گروه به عنوان یک گروه ضد رژیم شاه خود را مطرح کرد و در این حوزه بخشی از اطلاعیه‌ها و کتاب‌های تفسیر خود را انتشار داد. این‌گونه کتب در واقع ایدئولوژی مدون گروه فرقان بود که گودرزی بنا بر روحیه ضد روحانیتی که داشت، اظهار می‌داشت که این کتب نتیجه یافته‌های وی در جلسات دینی است که خودش از 16 سالگی اداره می‌کرده، نه دروسی که در حوزه علمیه به وی آموخته شده است.

رویکرد ایدئولوژیک مهم‌ترین شناسه فعالیت این گروه بود و در واقع ستون اصلی کار بر روی ایدئولوژی استوار بود و عملکردها و اقدام مسلحانه این گروه در آینده، نتیجه مستقیم تفکر و منش فکری رهبری این گروه بود.

ایدئولوژی گروهک فرقان بشدت متاثر از ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران و برداشت غلط از آثار دکتر علی شریعتی بود به طوری که معمولا بر روی جزوات خود جملاتی از این دو منبع به چاپ می‌رساندند.

گروه فرقان بعد از سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی روحانیت را ضد توحیدی‌ترین عناصر جامعه می‌دانست و معتقد بود که باید در کمترین زمان ممکن با توسل به قهر و آتش و سلاح آنان را از میان برداشت تا هم قرب الی الله به دستورات و احکام خدا عمل شده باشد و هم خلق تحت ستم از استعمار حاکم رهایی یابند.

گروه مذکور که از دیدگاه تئوری و ایدئولوژیکی نتوانسته بود کاری از پیش ببرد، به رویارویی مسلحانه با انقلابیون و جمهوری اسلامی پرداخت و به آیه «فقاتلوا ائمه الکفر» استناد کرده و بر این اساس اقدام به ترور مهره‌‌های اساسی انقلاب اسلامی کرد.

دوازدهم اردیبهشت سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری بدست گروه فرقان است؛ به همین منظور «عزت‌الله مطهری» مبارز قدیمی انقلاب که از بازجویان اعضای فرقان پس از دستگیری بوده در گفتگویی با جام جم آنلاین به تشریح عقاید انحرافی اعضای این گروه پرداخت.

عزت‌الله مطهری (عزت شاهی) با اشاره به نزدیکی دیدگاه های گروه فرقان و مجاهدین خلق، گفت: «به اعتقاد من اینها شاخه ای از مجاهدین خلق بودند و کارهایی که آنها میخواستند را انجام می دادند. فرقان در استراتژی چماق و هویج مجاهدین خلق، نقش چماق را بازی می‌کرد و سران مجاهدین در آن‌زمان وقتی که میخواستند با مسئولین مذاکره کنند می‌گفتند: اگر با ما کنار نیایید، این‌ها همه شما را از بین خواهند برد.»

وی ضمن اشاره به ظاهر مذهبی اعضای گروه فرقان در مورد اکبر گودرزی سردسته آنان افزود: «گودرزی شخصی از طبقه فقیر جامعه بود که از روستایی در الیگودرز به تهران آمده بود و برای اینکه طلبه شود، مدتی در مسجد جامع بازار درس می خواند اما بدلیل افکارش، وی را اخراج کردند؛ پس از آن او به مسجد شیخ عبدالحسین در بازار کفاش‌ها رفت، اما پس از مدتی به همان دلیل قبلی از آنجا نیز اخراج گردید. پس ازآن به مسجد قبا نیز رفت که شهید مفتح، او را بدلیل افکار افراطی از آنجا بیرون کرد؛ که البته یکی از دلایل شهادت آقای مفتح همین قضیه مسجد قبا بود.»

این مبارز قدیمی انقلاب اسلامی با تشبیه فرقان به داعش امروز توضیح داد: «آنها به ظاهر خودشان را مسلمان می دانستند و به هر جهت نماز هم می خواندند، اما یکسری افکار دیگر هم داشتند و به قول خودشان دنبال اسلام ناب بودند و معتقد بودند آخوندهایی مثل مطهری و مفتح و مثل امثال اینها سد راه اسلام مترقی و مانع پیشرفت اسلام هستند و به همین دلیل گفتند ما باید اینها را از سد راه برداریم؛ لذا آدم‌هایی مانند این شهدا را ترور کردند و معتقد بودند در قیامت از سوی خداوند برای این کارها پاداش می گیرند؛ دقیقاً چیزی شبیه تفکر خوارج و ابن‌ملجم در صدر اسلام.»

عزت‌الله مطهری با اشاره به جریان دستگیری و بازجویی اکبر گودرزی و سایر اعضای فرقان گفت: «در جریان دستگیری این‌ها نیروهای کمیته و دادستانی انقلاب فعالیت داشتند. در این رابطه یک وضعیتی بود که به قول معروف حالت فرد‌پرستی پیش آمده بود؛ یعنی افرادی که از این گروه دستگیر و با گودرزی در بند 209 اوین مواجه حضوری داشتند، اگر بازجو به آنان می گفت: بنشین، نمی‌نشستند! اگر بازجو از فرد دستگیر شده می‌پرسید چرا نمی نشینی؟ می گفت: تا امام ننشیند ما نمی‌نشینیم! . آن‌ها به گودرزی لقب امام داده بودند، یعنی حالت مرید و مرادی برقرار بود.»

وی در مورد نقش کمیته انقلاب در بازجویی‌ها تصریح کرد: «در جریان دستگیری آن‌ها بودم اما کمیته در جریان بازجویی‌ها نبود و آنان را تحویل بند 209 زندان اوین می‌داد و آقایان ناطق نوری و معادیخواه در بازجویی آنان حضور داشتند؛ البته من 2 جلسه در آنجا با گودرزی صحبت کردم. در ابتدا وی منکر هرگونه ارتباطی با فرقان بود و می‌گفت: من نمی‌دانم گروه فرقان نمی‌شناسم؛ در رابطه با اعلامیه‌ها از او سوال کردیم می‌گفت: در نمازجمعه که پخش می‌کردند، به ما هم دادند! بیشتر از این اطلاع ندارم.»

عزت‌الله مطهری افزود: «گودرزی پس از رویرو شدن با مدارک و شواهد همه مسائل را پذیرفت و اعتقاد خود را بیان کرد و گفت: این حکومت اسلامی نیست و ما باید اسلام اصلی را پیاده کنیم.»

این کارشناس مسائل امنیتی بخشی از افکار گروه فرقان را شبیه به گروه آرمان مستضعفین که پس از شریعتی بوجود آمده بود و بخش دیگری را مانند مجاهدین خلق دانست و گفت: «در رابطه با بخش اول صحبت که گفتم احتمال زیاد با منافقین ارتباط دارند، خاطرم هست روز عاشورای سال 1357 که از زندان آزاد شدم و به راهپیمایی رفتم، در میدان آزادی مینی‌بوسی قرار داشت که متعلق به گروه مجاهدین خلق بود و اعضای آن در کنار مینی‌بوس در حال تشریح و توضیح آرم منافقین برای مردم بود. به خاطر دارم فردی که صحبت می‌کرد، جلال گنجه‌ای آخوند وابسته به مجاهدین خلق بود و داشت نشان داس و چکش را برای مردم توضیح می داد؛ در کنار وی و روی این مینی‌بوس هم دو آخوند دیگر حضور داشتند که یکی از آنان شیخ و دیگری سید بود؛ آن شیخ اکبر گودرزی بود و سید هم برادر هاشمی‌نژاد. بعد از یکی دوسال هم از سوی آنان طرد شد اما از نظر فکری به آن‌ها نزدیک بود.»

در ادامه عزت‌الله مطهری ضمن اشاره به همکاری گودرزی در بازجویی‌ها افزود: «او پس از مدتی در بازجویی ها قول همکاری داد و گفت: همه چیز را می گویم. یادم هست یکسری خانه‌هایشان لو نرفته بود. به او گفتند اگر راست می گویی کروکی خانه‌ها را ترسیم کن؛ او هم همکاری کرد، خانه‌ها شناسایی شد و باقی اعضا دستگیر شدند»

وی در مورد تواب شدن برخی اعضای فرقان توسط وی به تشریح گفت: «این مساله مربوط به بعد از بازجویی و دادگاه بود. برخی اوقات به اوین می رفتم، شهید لاجوردی به این افراد کمک زیادی کرده بود، این‌ها از نظر اخلاقی بچه‌های بدی نبودند، نماز خوان بودند، با آن‌ها صحبت شده بود که مسیر اینجوریست و شما اشتباه کردید و آن‌ها نیز قبول کرده بودند. لذا گاهی اوقات به آنجا میرفتم با این افراد صحبت می‌کردم. تاریخچه زندان و گروه‌هایی مانند منافقین و کمونیست‌ها را برایشان می‌گفتم و نتیجه کار گروهک‌ها را برای آن‌ها توضیح می‌دادم. این مسائل را من برای‌شان مطرح می‌کردم. خُب یک عده از این‌ها پشیمان شدند و پیش از اتمام محکومیت‌شان با تخفیف مجازات آزاد شدند؛ خیلی هایشان حبس ابد بودند که با 3-4 سال از زندان آزاد می‌شدند.»

این مبارز قدیمی انقلاب اسلامی افزود: «فقط یک نفر به نام احمدیان که می خواستند او را اعدام کنند، به جهت سن پایینش حکم او به حبس ابد تغییر کرد. پس از مدتی هم تغییر عقیده داد و آزاد شد. حتی در کنکور هم قبول شد اما به جهت سوابق پذیرفته نشد. او از من درخواست کرد که من می‌خواهم درس بخوانم در اینجا نمی‌توانم اگر امکان دارد به خارج بروم. با توجه به ممنوع الخروج بودن وی و با وجود مخالفت عده ای من ضامن او شدم؛ رفت انگلیس پزشکی عمومی خواند. برایم نامه فرستاد و گفت که می‌ترسم که اگر به ایران بیام نگذراند دوباره بازگردم. به او گفتم برگرد! همان کسی که ضامنت شده باز هم خواهد شد تا بازگردی؛ آمد و مجدداً برگشت. مدتی بعد به آمریکا رفت و در آنجا تخصص مغز و اعصاب گرفت. الان هم با وزارت بهداشت همکاری دارد و معمولاً سالی یک‌بار از آمریکا به ایران می‌آید و زندگی خوبی هم دارد.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها