لباس‌سفید بر تن ایران

چه نعمت طبیعی‌ای مثل برف وجود دارد که می‌تواند حال جماعتی را خوب کند؟ ما مدت زیادی است در انتظار این سپیدی بیکران هستیم. یک اتفاق طبیعی که مدت‌هاست در این شهر ردی از آن دیده نمی‌شد اما حالا چنان می‌بارد که رخت سپیدی به تن آسمان خاکستری شهرها کرده است.
کد خبر: ۱۳۹۲۰۵۴

تغییرات اقلیمی و دخالت‌های انسانی در چند سال گذشته باعث شده خشکسالی‌ها امان از ما ببرد. حالا آسمان می‌بارد تا دل شهروندان هم خوش شود. برف یک خاطره جمعی برای نسل‌های بسیاری از جامعه ایرانی است، گرچه حالا با دغدغه‌های روزمره همراه است با چالش‌های مدیریت شهری، ترافیک را زیاد می‌کند و خیابان‌ها را شلوغ، ولی همچنان پس از این دغدغه‌های روزمره، شادمانی سپیدی در ذهن‌مان مرور می‌شود. برف برای ما و نسل‌های بعد از ما هم همیشه همراه بوده است با شادی.

این پیوست شادی و برف از همان کودکی در نهاد ما وجود داشته و حالا هم که بعد از مدت‌ها باریده، ما را ناخودآگاه به همان شادمانی دوره کودکی‌مان پیوند داده است. آن‌طور که سازمان هواشناسی گفته این برف محدود به یکی دو استان و چند شهر نیست و حالا ایران عزیز ما در تمامی شهرها رخت سپید به تن کرده است. چه بهتر که این شادمانی بی‌سبب سراسری هم باشد. برف پیوند غریبی با گذشته ما دارد، همین که حالا نسبت به گذشته کمتر می‌بارد هم باعث شده این پیوند مستحکم‌تر باشد. آن وقت‌ها که بچه بودیم، برف برای‌مان یک اتفاق بود؛ اتفاقی که اگر می‌افتاد و خوب هم می‌افتاد، نتیجه‌اش می‌شد صبح که خواب‌آلود بیدار می‌شدیم و با قیافه پکر لباس‌های‌مان را می‌پوشیدیم، ناگهان رادیو می‌گفت: مدارس ابتدایی و راهنمایی تعطیل...

همین کافی بود تا درس و مشق تبدیل شود به آدم برفی و گلوله برف و صدای جیغ و خنده. به همین راحتی! حالا هم برف هنوز برای‌مان اتفاق است اما اتفاقی که باید تمام طول فصل سرد نگرانش باشیم که چرا نمی‌بارد و نمی‌آید تا هوای کثیف شهر را تمیز کند و زمین خسته را خنک! اما حالا دارد می‌بارد، تا خاطره تمام آن شادی‌های کودکانه باز در ذهن‌مان زنده شود، رنگ بگیرد و هوس کنیم برای یک روز هم که شده بی‌خیال همه چیزهایی شویم که دست و پای‌مان را بسته‌اند و تن بزنیم به این برف که می‌بارد و می‌بارد و می‌بارد.

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها