هنرمندان انقلابی چگونه‌ از ‌سینما حذف شدند؟
در گفت‌و‌گوی «جام‌جم» با جعفر دهقان، بازیگر باسابقه سینمای دفاع مقدس بررسی شد

هنرمندان انقلابی چگونه‌ از ‌سینما حذف شدند؟

اجرای عدالت عین مصلحت است

یکی از فیلم‌هایی که از ۱۷خرداد به سینماها آمده و توانست پنجمین فیلم جدول فروش در ۳۰روز گذشته باشد، «مصلحت» به نویسندگی و کارگردانی حسین دارابی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه با نام‌های سابق «پدری» و «مصلحت نظام» است.
کد خبر: ۱۴۱۷۹۴۹
نویسنده نسرین بختیاری - گروه فرهنگ و هنر

فرهاد قائمیان، وحید رهبانی، مهدی حسینی‌نیا، مجید نوروزی، امیر نوروزی، نازنین فراهانی، سهی بانو ذوالقدر، مهدی فریضه،‌ علی دل‌پیشه، حسن تسعیری، مجید جعفری و وحید نفر جزو بازیگران اصلی این فیلم هستند.

مصلحت پس از نمایش در سی‌ونهمین دوره جشنواره فیلم فجر و نامزد شدن در بخش‌های بهترین بازیگر نقش‌اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین تدوین، بهترین موسیقی متن، بهترین طراحی لباس و بهترین طراحی صحنه و درنهایت دریافت جازه بهترین کارگردان اول، به محاق توقیف چندساله رفت؛ تا این‌که امسال زمینه‌های اکران آن فراهم شد. 

این فیلم سینمایی با بلیت فروخته شده  و  بیش از ۱۵۰هزار، اختیار داشتن ۳۷۰سالن و بیش از ۹۲۳۸ سئانس تا هشتم مرداد، موفق شده تا آمار فروش خود را به بیش از شش میلیارد و ۵۱میلیون و ۸۸۹ هزار تومان برساند. 
 
داستان به ما چه می‌گوید
اما اگر بخواهیم به بخش‌هایی از داستان فیلم اشاره کنیم، باید به سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی برگردیم؛ در سال‌هایی که درگیری‌های خیابانی هواداران سازمان مجاهدین خلق (منافقان) با طرفداران انقلاب اسلامی شدت گرفته است. در جریان یکی از درگیری‌ها، یکی از سمپات‌های این سازمان (شاهین، پسری از خانواده‌ای سرمایه‌دار) را مهدی، فرزند پسر رئیس دادستان کشور می‌کشد. اعضای ارشد دادستانی تصمیم می‌گیرند با هدف مصلحت‌سنجی و جلوگیری از سوءاستفاده سازمان و بنی‌صدر، این مسأله را کتمان کنند و قتل را به گردن فرج صالحی، یکی از نیروهای تأمین‌کننده نظم و امنیت در شهر که از افراد کمیته انقلاب اسلامی است و در روز حادثه مشغول تیراندازی هوایی برای متفرق کردن جمع بوده، بیندازند. با سندسازی، پرونده‌سازی و برنامه‌ریزی، پرونده قتل به امضای بازپرس حسین جلالی می‌رسد و قتل به گردن فرج صالحی افتاده و در نهایت به جرم قتل غیرعمد به دو سال حبس محکم می‌شود. در جریان مراجعه خانواده فرج صالحی به حسین جلالی، او مشکوک شده و پرونده صالحی را دقیق بررسی می‌کند و متوجه می‌شود که برای او پرونده‌سازی شده و قتل، کار فرزند دادستان کشور بوده است و... این آگاهی موجب ایجاد کنش‌ و واکنش‌هایی در شخصیت‌های اصلی فیلم و درگیری می‌شود که دیدن ادامه داستان را برای مخاطبان جذاب‌تر می‌کند. 
 
حساسیت‌‌های مصلحت 
آنچه موجب شده این فیلم از زوایایی حساسیت‌برانگیز به‌نظر برسد و شاید یکی از علل گیر و گرفت‌ها برای توقیف فیلم همان‌ها باشد، مربوط به سندسازی در دادستانی کل کشور است. جالب است که این سندسازی با برچسب مصلحت موجه می‌شود که به مرور رگه‌های خطرناکی از فساد بیرون می‌زند.بخشی از ماجرای حساسیت هم مربوط به دیالوگ‌هایی است که میان دو طرف دعوا شکل می‌گیرد. در یک دوگانه تندوتیز و تضاد دو نگاه در یک انقلاب، میان حاکم شرع در دادستانی با بازپرس عدالت‌جوی همان دادستانی، چالش و نزاع لفظی شکل می‌گیرد که حاکم شرع عنوان می‌کند: «‌با شور و هیجان می‌شود انقلاب کرد اما با این شور نمی‌شود آن را حفظ کرد.» که در مقابل بازپرس عدالت‌جو عنوان می‌کند: «ولی با عدالت می‌شود آن را حفظ کرد.» بنابراین اگر عدالت به معنای واقعی کلمه حفظ شود، می‌تواند زمینه‌ای برای حفظ پایه‌های انقلاب باشد اما متأسفانه گاهی واسطه‌های حاضر در مسیر رسیدگی به امور قضایی و اعمال عدالت، ناقض روند اجرای عدالت می‌شوند و متوجه حساسیت موضوع نیستند. در بخش‌هایی از فیلم که باز هم می‌تواند نکته حساسیت‌برانگیز و جالب‌توجهی برای مخاطبان باشد، می‌بینیم که مادر مقتول وقتی قصد دارد مجری حکم قصاص باشد، پای چهارپایه اعدام قاتل پسرش قرار می‌گیرد و در نهایت نمی‌تواند به چهارپایه ضربه بزند و حکم اعدام را جاری کند. او در حالی‌که اشک می‌ریخت، می‌گفت: «فکر نمی‌کردم همه‌چیز این‌قدر واقعی شود[اعدام قاتل واقعی پسرش]‌ و تصورم این بود که همه ‌چیز دست شما انقلابی‌هاست.» 
 
مجری قانون، عدالت را به مسیر خود برمی‌گرداند
فحوای تم و پیش‌زمینه داستان مصلحت به ما القا می‌کند که مجری قانون و عدالت می‌تواند عدالت را به مسیر خود بازگرداند و هر نوع اصلاح در روند عدالت را ابتدا مجری قانون و عدالت امکان‌پذیر می‌کند. همچنین یکی دیگر از نکاتی که مصلحت می‌تواند به تماشاگر خود القا کند و شاید کمتر به آن توجه می‌شود، این است که اگر خودی توصیه به عدالت کند، صادقانه‌تر است تا غریبه؛ چرا که غریبه ممکن است به همین بهانه، از بی‌عدالتی صورت گرفته، سوء‌استفاده کند. در این فیلم شاهد پیامد توهین به عکس شهید بهشتی هستیم؛ به این معنا که پیامد چنین توهینی کشته شدن یک انسان و شکل گرفتن یک روند ناعادلانه است. بنابراین اگر این توهین صورت نمی‌گرفت، شاید فضایی برای کشته شدن یک انسان به‌وجود نمی‌آمد. ‌یکی از شخصیت‌های کلیدی این داستان، پدر خانواده (پدر جوان قاتل و دادستان کشور) با بازی خوب فرهاد قائمیان است که به‌خوبی از پس اجرای این نقش در قالب شخصیتی روحانی برآمده است. او در اجرای عدالت به‌قدری جدی است که حتی خانواده‌اش را از آن مستثنی نمی‌کند. نقش او در خانواده مثل نقش یک مجری قانون در اجتماع است که اگر دید روندی در خانواده‌اش مغفول مانده است، به آن رسیدگی می‌کند. در واقع او می‌تواند نماینده‌ای از یک جامعه کوچک(خانواده) باشد که اقدامات عدالت‌جویانه‌اش به جامعه‌ای بزرگ‌تر تسری پیدا می‌کند.آنچه این شخصیت کلیدی داستان انجام می‌دهد، موجب تغییر دیدگاه مردم و مثبت شدن ذهن‌شان نسبت به فرآیند اجرای عدالت می‌شود که به همه ما یادآوری می‌کند که: «عدالت داشته‌باش تا همه (مردم ) به تو اعتماد کنند!» 
 
زاویه نگاه متفاوت «مصلحت»
زاویه دید فیلم مصلحت را از سایر فیلم‌های اجتماعی دیگر جدا می‌کند، زاویه نگاهی که نسبت به درگیری میان طرفداران انقلاب به سرگروهی فرزند دادستان کشور و سمپات‌های سازمان منافقان به مخاطبان ارائه می‌کند. آنچه به نظر قابل توجه است، نقش منافقان در برافروختن خشم انقلابی‌ها و کشته شدن یکی از سمپات‌ها و در ادامه رویارویی با پیامد این خشم ناخواسته است. بنابراین، نقش منافقان در جریان‌های اوایل انقلاب تا پیش از حوادث خرداد ۶۰ در کشور که فضای کشور با تحرکات خیابانی این سازمان ملتهب شده، غیرقابل انکار است. همین داستان با روایتی متفاوت در قالب یک درام مناسب و قوی بیان می‌شود. بنابراین، از سویی ما شاهد یک روایت متفاوت از منافقان هستیم که بر بستر یک درام سیاسی و معمایی سوار شده و از سویی دیگر شاهد بازخوانی تاریخی از یک واقعه هستیم.
 
خطر در کمین انقلاب 
«مصلحت» نمایانگر فشار کار فراوان دادستانی کشور در سال‌های ابتدای پیروزی انقلاب است که اصلا تخلف از عدالت و مسیر اعمال قانون به نحو عادلانه به بهانه همین فشار کار صورت می‌گیرد و این در شرایطی است که هنوز ساختارهای حاکمیتی به طور کامل و منسجم شکل نگرفته بود. ‌از جمله مواردی که داستان پرکشش و پرتعلیق مصلحت را به بهترین نحو ممکن روایت می‌کند، بازی با عدالت به بهانه مصلحت است؛ مصلحت نظام و انقلاب در مقابل دشمنان نظام و انقلاب. به همین دلیل، سراسر فیلم روی این مسأله تمرکز می‌کند که سلامت و بقای نظام بر پایه جاری شدن عدالت تضمین می‌شود. این جزو نکاتی است که فیلم، آن را در پایان به این شکل به نتیجه می‌رساند که اگر مقرر باشد مصلحت به قیمت منحرف کردن و تضییع عدالت اعمال شود، موجب به خطر افتادن انقلاب و نظام خواهدشد.
 
مصلحت‌ سنجی، موضوع اصلی یک درام جذاب
در واقع مصلحت‌سنجی از اصلی‌ترین مسائلی است که مصلحت در پوشش یک درام جذاب با موضوعاتی مرتبط با سیاست، خانواده، روحانیت، منافقان، دشمنان با انقلاب و نظام، مطرح می‌کند. تمام این ماجراها با یک ریتم منظم در ساختار روایی اثر بیان می‌شود که به تدریج ابعادی پیچیده‌تر به خود می‌گیرد. در نهایت داستان ما را به این سر منزل مقصود می‌رساند که اگر مقرر است مصلحتی به فراخور شرایطی جاری شود، نباید از حدود و چارچوب عدالت خارج شود. داستان مصلحت از این زاویه که حکم ناعادلانه برای فرد کمیته‌ای بی‌گناه که در طبقات خرد جامعه قرار دارد، تبدیل به اجرای عدالت در خصوص یک آقازاده صاحب نفوذ می‌شود نیز قابل توجه است. 
 
وقتی موضوع فیلم مسأله فیلمساز می‌شود
هیچ چیز مهمتر از این نیست که وقتی کارگردانی فیلمی را کارگردانی می‌کند، تمام قد پای تمام خوب و بدش یا پیامدهای اکرانش بایستد که ظاهرا این اتفاق برای حسین دارابی رخ داده‌است. بنابراین، مشخص است که فیلمساز به آنچه در فیلم بیان کرده باور دارد و مسأله فیلم جزئی از مسائل کارگردان و نماینده ذهن، ضمیر و اعتقادات اوست. دو نماد مصلحت، موزاییک لق روی پله خانه پدری قاتل وکودکی اوست که یکی نمادی از نسل آینده و دیگری نماد لغزشگاهی است که اگر برطرف نشود، آدمی روی آن خواهد لغزید. این دو نماد در پایان فیلم در یک قاب و یک پرداخت سینمایی دوباره نمایش داده می‌شود؛ با این تفاوت که هر دو از نقطه ضعف به نقطه‌قوت داستان تبدیل شده‌اند.مصلحت، جسورانه و نمونه موفقی از سینمای انقلابی است؛ منظور از سینمای انقلابی آن نوع از سینمایی است که ضروری است در قاب آن، آرمان‌های انقلاب با عقلانیت و نمایان کردن نقاطی مطرح ‌می‌شود که می‌تواند بر آن قوت و ضعف حادث شود. به همین دلیل، این فیلم به آسیب‌شناسی پیرامون نقاط ضعف‌های بحران‌ساز انقلاب که آن را تهدید می‌کند، در چارچوب یک پرداخت سینمایی، با نگاه صادقانه به آینده، می‌پردازد. 

تضاد دیدگاه‌های موافق
در این فیلم یک دوگانه بسیار مهم مطرح شده است. در میانه‌های فیلم و پس از آن‌که ابعاد اصلی قصه باز می‌شود و مسأله عدالت غالب بر مصلحت‌سنجی ناعادلانه به اولویت اول روایی و پرداختی فیلم تبدیل می‌شود، یک دوگانه مؤثر نمادین با روایتی خلاقانه میان فردی به نام مسعود قاسمی که ضابط دادستانی کشور است با حسین جلالی که بازپرس دادستانی است، شکل می‌گیرد. مسعود قاسمی فقط به امنیت و رسیدن به هدف به هر قیمت و وسیله فکر می‌کند و حتی اگر در این بین بی‌عدالتی شکل بگیرد، بدون اشکال است. اما حسین جلالی با عدالت‌جویی سعی می‌کند از زیرسؤال رفتن عدالت و تضییع آن به هر قیمت جلوگیری کند که این دو در ابتدای فیلم، دوست خانوادگی و همکار هم هستند، اما تا پایان فیلم، تضاد دیدگاه‌ها موجب درگیری شدید بین آنها می‌شود. ‌فیلم این‌گونه به بررسی مسأله قصاص پرداخته است که آن را حقوق حقه ولی‌دم معرفی می‌کند، اما در نهایت از زاویه‌ای انسانی، بخشش در مقابل قصاص را به تصویر کشیده است. این نمایانگر نوع نگاه فیلمساز به مسأله قصاص با دو تفاوت اساسی است: اول؛ این‌که به بهانه بررسی مسأله قصاص، حکم قرآنی قصاص را زیرسؤال نمی‌برد، دوم؛ قصاص را به بخشش که بهتر از آن است، منتج می‌کند؛ گویی برای خانواده ولی‌دم همین که عدالت‌ جاری شود کافی است و در پس آن، بخشش ساده‌تر شده است. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها