مدیریت کلان، خاصه در عرصه نهاد‌ها و سازمان‌های فرهنگی پرمخاطب و با مخاطب مردمی هر روز و هرلحظه‌اش تصمیم‌گیری در بزنگاه‌های دشوار است؛ بزنگاه‌های پرتهدیدی که در هریک بی‌شک کوچک‌ترین خطاها می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیری را رقم بزند.
کد خبر: ۱۴۱۹۶۸۱
نویسنده علی‌ اکبر عبدالعلی‌ زاده - عضو شورای سردبیری

در این میان فراهم کردن ابزار کافی برای تصمیم‌گیری درست یا به تعبیری تصمیم‌گیری کم‌خطا، اهمیت دوصد‌چندان پیدا می‌کند؛ داشتن «برنامه جامع، مبین و هدفگذاری شده»، بهره‌برداری از نظر «نخبگان عریف و نقیب‌» در ساحت تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری و به‌جا آوردن «امر مشورت‌پذیری» در مقام فرهیختگی شاید اجماع همه آن چیزهایی است که تصمیم‌گیری پیکره مدیریت را به سرانجام صلاح می‌رساند. با ایجاد چنین شاکله‌ای می‌توان از توفان‌های روزمرگی عبور کرده و اثرگذاری مدیریت را معنادار، عمیق و در سطوح مختلف راهبردی اعمال کرد.

همه اینها که فراهم شد، می‌توان موقعیت بزنگاه و اثر یک تصمیم را در طول زمان ارزیابی، آسیب‌شناسی و کیفیت‌سنجی کرد. اگر این امکان مهیا نباشد گاهی خطایی رخ می‌دهد که سرنوشت ملک و ملت را به‌مخاطره می‌اندازد.

بزرگان و خردمندان همواره گفته‌اند‌: بدترین و تلخ‌ترین موقعیت‌های پر«‌تهدید» می‌تواند با درایت به «فرصت» درخشان تبدیل شود. چنان‌که سال‌های دفاع‌مقدس فرصتی برای اعلام استقلال، آزادی و تسریع ملت‌سازی ایرانیان شد‌. از این دست گلوگاه‌های تاریخی بسیار تجربه کرده‌ایم‌... تا امروز که بحران‌های پرتهدید همچون موضوع ترور‌های شهری، تحریم اقتصادی، انرژی هسته‌ای، فتنه ۸۸، مخاطرات مرزی و تجزیه‌طلبی، برجام و ده‌ها نمونه بارز دیگر که با تصمیمات درست به فرصت‌های تاریخی در عرصه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تبدیل شد. 

حالا در مهم‌ترین نقطه‌عطف تاریخ معاصر و در مقابل یورش گسترده و ترکیبی دشمن و در دنباله آنچه اغتشاشات ۱۴۰۱ بود، ایستاده‌ایم‌؛ اغتشاشاتی که در توهم دشمن قرار بود پایان جمهوری اسلامی را رقم بزند ولی در واقعیت غیرت یک ملت و با صرف جان‌های عزیز، ‌باعث همبستگی و اتحاد عمومی ملت شد و ما را در مسیر امت واحده چندگام پیش برد‌. 

از طرفی تجربه  اغتشاشات با توجه به صف‌آرایی تمام و کمال دشمن در مرحله شکست، عده و توان دشمن در ساختار‌های غیر‌رسمی پنهان و تخریبی را آشکار ساخت. مهم‌ترین آن نقش سلبریتی‌ها در احساسی کردن جامعه و ایجاد دوبینی میان «واقعیت» و «فرا‌واقعیت حاد» و برساخته دشمن بود. این حضور فرصت‌طلبانه ازسوی آنچه سلبریتی سخیف و ناهنجار (‌در مقابل چهره‌های خادم و هنجار‌) نامیده می‌شود تکلیف بسیاری چیزها را برای ساختار نظام فرهنگی کشور آشکار ساخت.

فرصت‌طلبانی که در توفان بلا در مقابل مردم خود ایستادند و حالا با شکست پروژه اغتشاشات و هنگامی که کفگیر مالی و اعتبار اجتماعی‌شان به کف دیگ خورده به گمان آن‌که آب‌ها از آسیاب افتاده، فکر برگشت به سرشان افتاده؛ بازگشت به فرصت اعتباری تلویزیون که برخلاف دروغ‌های خودشان خوب می‌دانند همچنان بی‌رقیب‌ترین و پرمخاطب‌ترین رسانه کشور است. آنها همزمان برای بازگشت به پلتفرم‌های پخش فیلم و سریال بخش خصوصی و چنگ زدن به پرده سینمای ملی نیز برنامه دارند؛ همان مسیری که در گذشته کمابیش طی کرده بودند، غافل از این‌که این بار نقطه‌عطفی تجربه شد که بازگشت به قبل از آن بی‌تردید غیرممکن است. 

در دوره تحول رسانه ‌ملی که همزمان با تجربه اغتشاشات بود با دورخیز محکم و دانش‌محور برای ایجاد تحول ساختاری و محتوایی و با انسجام کامل و وحدت نظر مدیریت، علاوه بر خنثی‌سازی سناریوهای جریان‌های پنهان، نشان داد جایگاه فراموش شده رسانه ‌ملی در تولید چهره‌های مردمی موفق قابل احصا است. به‌نظر می‌رسد رویش و ظهور ده‌ها برنامه‌ در گونه‌های فراموش شده جذاب، هنرمند، مجری و بازیگر در برنامه‌های مختلف همچون حسینیه معلی، پاورقی، محفل، بگوبخند، شیوه، مکث، سیدخندان، مدرسه تلویزیونی ایران و مجموعه‌های نمایشی، تردیدی در این جایگاه باقی نمی‌گذارد و در پس حواشی این روزها برسر بازگشت برخی سلبریتی‌ها تصمیم آخر اثبات کرد سلبریتی‌محوری، مجری‌محوری، تهیه‌کننده‌محوری و... در رسانه ‌ملی به‌کلی مردود شده است‌ با تاکید بر این‌که «رسانه‌ ملی نیازی به چهره‌های هنجارشکن و لجباز ندارد.» 

مدیریت عرصه تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در چنین موضعی آشکارا تاکید می‌کند این سیاست مقطعی و مبتنی بر تصمیم لحظه‌ای نیست بلکه آنچنان که پیمان‌جبلی تصریح کرد‌: «یکی از سرفصل‌های ثابت سند تحول سازمان صداوسیماست که به آن پایبند است.» 

نتیجه دیگر این که ابزار تصمیم‌سازی‌های انحرافی از‌جمله بازی با آمار‌های غلط نیز از اعتبار ساقط شد و سوخت‌. در این کارزار فرهنگی اثبات شد: «‌مرجعیت رسمی سنجش مخاطبان،  مرکز   تحقیقات سازمان است و هر‌گونه گمانه‌زنی یا اطلاعات ادعایی غیر‌دقیق درباره میزان مخاطب برنامه‌ها از این پس غیر‌قابل‌قبول و غیرمعتبر است.» همچنان که گفته شد نجواهای «‌سناریوی بازگشت سلبریتی‌های سخیف‌» به پرده سینما، عرصه تجسمی، تئاتر و‌... این روزها بدجوری به گوش می‌رسد‌. محصول مدیریتی به‌دست آمده به‌عنوان «الگوی قاطعیت در مواجهه با سلبریتیسم» به کار نهاد‌های فرهنگی ذی‌نفع و ذی‌نقش دیگر هم می‌آید‌. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها