اعترافات جدید قاتل بیوه سیاه به کشتن ۱۱شوهرش

به خاطر جنون، شوهرانم را کشتم!

«چطور خانواده شوهرش شک نکردن که ممکنه زنه قاتل باشه؟»، «عجب زن نترسی بوده. قاتل زنجیره‌ای درست و حسابی به این می‌گن»، «بعد از هزارمین قتل تازه پلیس‌ گرفتش. چرا زودتر دستگیرش نکردن.»، «چطوری دلش اومده این همه آدمو بکشه؟! آدم نمی‌تونه یه مرغو سر ببره، این هفت تا شوهرشو کشته.»، «حالا خوب شد خانواده مقتول آخر شکایت کردن که این دستگیر شد. اگه نمی‌شد معلوم نبود چند نفر دیگه رو هم می‌کشت.»
کد خبر: ۱۴۲۲۷۱۵
نویسنده لیلا حسین زاده - تپش
گفت‌و‌گو با ۲کارشناس درباره ریشه‌های قتل سریالی مازندران

اینها واکنش‌های مردم به قتل‌های کلثوم، زن ۵۶ساله‌ای است که حالا پس از مهین قدیری، به‌عنوان دومین قاتل سریالی زن در کشور شناخته می‌شود. کلثوم که به او ننه‌کلثوم هم گفته می‌شود، اهل ملک‌آباد ساری است و به‌گفته برخی اهالی، در ۱۱سالگی ازدواج کرد و بعد از شوهرش جدا شد. پس از جدایی، دوباره با مرد دیگری به صورت رسمی ازدواج کرد و از همسر دومش صاحب یک دختر و پسر شد، پس از مدتی شوهرش و سپس پسرش فوت شدند و او دوباره تنها ماند. بنا به‌دلایلی که هنوز مشخص نیست و تحقیقات پلیس در مورد آن ادامه دارد، کلثوم تصمیم گرفت با مردان ۷۰سال به بالا که وضعیت مالی کم‌و‌بیش خوبی داشتند، ازدواج موقت ‌کند. او پس از پیدا کردن مردان مورد نظر خود و تعیین مهریه به صورت پول و طلا، تا سه‌چهار ماه با آنان زندگی می‌کرد اما پس از مدتی، آنها را خفه می‌کرد تا این‌که بعد از هفتمین قتل، کلثوم دستگیر شد. اینجا دیگر ته خط بود. وقتی کلثوم متوجه شد دیگر راه فراری ندارد، به قتل شوهر آخر و شش شوهر دیگرش هم اعتراف کرد. کلثوم حالا در زندان است و پلیس مازندران در حال تحقیق روی پرونده اوست. هفت قتلی که کلثوم مرتکب آن شده، حیرت مردم و متخصصان حوزه‌های مختلف را به همراه داشته است. دکتر علی نجفی‌توانا، جرم‌شناس و عبدالصمد خرمشاهی، حقوقدان در گفت‌وگو با تپش تاکید کردند که تمام ابعاد زندگی کلثوم باید به دقت توسط متخصصان بررسی گردد و مشخص شود انگیزه اصلی او از ارتکاب قتل‌های متعدد چه بوده و در تمام این سال‌ها چطور هیچ سرنخی از خود به‌جا نگذاشته است. 

بهره هوشی بالای قاتلان سریالی

عبدالصمد خرمشاهی - حقوقدان      
ارتکاب جرم تحت تاثیر عوامل مختلف فردی، شخصیتی و اجتماعی صورت می‌گیرد. این‌که مجرم در چه محیطی رشد یافته، آیا مورد بی‌مهری قرار گرفته یا خیر، از نظر روحی و روانی درگیر چه نوع آسیب‌هایی بوده و چه اختلالاتی داشته. درگیر فقر بوده یا خیر، اینها نکاتی است که باید به دقت بررسی شود. البته در این مورد به‌خصوص، ظاهرا ایشان مشکل مالی نداشته است اما به نظر می‌رسد عنصر روانی او باید به دقت مطالعه شده و مورد تحقیق و موشکافی قرار گیرد که چرا با وجود این‌که این شخص مشکل مالی نداشته اما نسبت به کشتن مردان علاقه و اشتیاق داشته است. چه زمینه‌ها و عقده‌هایی در او وجود داشته که باعث شده او دست به این کار بزند. چه کسی مشوقش بوده یا چه انگیزه‌هایی باعث شده تا مرتکب هفت فقره قتل شود. درخصوص این مسأله باید روان‌شناسان جنایی وارد عمل شده و با تشکیل پرونده شخصیت، او را به دقت بررسی کنند. درخصوص این قتل سؤالات متعددی در اذهان مردم شکل گرفته است. این‌که چطور پلیس نتوانسته این شخص را شناسایی و دستگیر کند. آیا اولیای‌دم مقتول شکایتی کرده‌اند یا خیر. مجموع اینها به لحاظ روانی می‌تواند تاثیر منفی در افکار عمومی بگذارد و امنیت عمومی جامعه را مختل کند. چطور ممکن است یک نفر بدون این‌که توسط پلیس رد زنی شود و سرنخی از خود به‌جا بگذارد، هفت نفر را به‌راحتی به قتل برساند، در صورتی‌که نحوه عملکرد قاتلان زنجیره‌ای یکسان است و این زن هم به آن اقرار کرده است. به اعتقاد من، اقرار اولیه این اشخاص که ممکن است بهره‌ای از هوش هم داشته باشند، چندان قابل اعتماد نیست. به احتمال زیاد این فرد شریک و همدستانی داشته یا کسانی بوده‌اند که با او معاونت کرده‌اند. بعید به نظر می‌رسد فردی چند نفر را بکشد و بدون به‌جا گذاشتن هیچ ردی از خود، این‌طور کارکشته و ماهرانه عمل ‌کند. باید به اقرار او شک کرد و متخصصان با بررسی‌های همه‌جانبه کشف کنند که اعتراف ایشان تا چه حد مقرون به صحت است و چگونه توانسته بدون به‌جا گذاشتن هیچ ردپایی مرتکب هفت فقره قتل شود. 

ضرورت تشکیل پرونده شخصیت برای بیوه سیاه

آقای دکتر نجفی‌توانا، چه اتفاقی می‌افتد یک زن که نماد عشق عاطفه و مهربانی است، یکدفعه هفت انسان‌ را که همسرانش هم هستند، به قتل می‌رساند؟
برخورد جسمانی، اولین واکنشی است که موجودات زنده در مقابل عوامل تحریک‌آمیز از خود نشان می‌دهند. البته با توجه به نوع تربیت فرهنگ و توانمندی انسان‌ها در مدیریت برخورد و کنترل شخصی، میزان استفاده از این واکنش‌ها تغییر یافته و گاهی در قالب‌ گفتمان، سکوت، واکنش‌های متعارف جسمانی مثل دفاع شخصی بروز می‌کند. در مواردی هم واکنش‌ها شدت پیدا کرده و این برخورد به شکل تهاجم، ضرب‌و‌جرح و قتل خود را نشان می‌دهد. اتفاقی که در بسیاری از جوامع از جمله کشور ما در جنایت‌های لحظه‌ای یا برنامه‌ریزی شده مشاهده می‌شود. درمورد پرونده مازندران، با توجه به اطلاعات ارائه شده از طرف نیروی انتظامی و اقاریر این خانم میانسال، باید بگوییم تا زمانی‌که به‌طور کامل از شرایط زندگی، ازدواج، برخورد والدین با او در دوران کودکی یا مشکلات و معضلات زندگی شخصی‌اش اطلاعات کامل‌ کسب نکنیم، انگیزه واقعی قتل مشخص نمی‌شود اما از توضیحات بسیار مختصر نیروی انتظامی، این‌طور می‌توان تحلیل‌ کرد که این قتل، نوع جدیدی از قتل‌های سریالی است.

چرا به قتل‌های ارتکابی توسط این زن عنوان جدید را اطلاق می‌کنید؟
درگذشته قتل‌های سریالی به صورت پی در پی انجام می‌شد و قربانیان از نظر شخصی متفاوت بودند اما از لحاظ شخصیتی، جایگاه و ویژگی‌های زندگی، سن، جنس و شغل مشابهت‌هایی داشتند. در این پرونده می‌بینیم قربانیان افرادی در سنین پیری هستند و مرتکب قتل نیز خانمی است که با اینها به صورت موقت پیوند زناشویی می‌بست و سپس آنان را به قتل می‌رساند. در چارچوب حقوق کیفری از جمله ماده۲۹۰ قانون مجازات اسلامی بند الف، اگر اطلاعات این پرونده درست باشد، این قتل‌ها با برنامه‌ریزی قبلی و به‌صورت عمدی انجام شده است و قتل عمد نیز مستوجب قصاص است اما برای اظهارنظر در چارچوب علومی مانند جرم‌شناسی، روان‌شناسی جنایی و جامعه‌شناسی جنایی لازم است اطلاعات دقیق‌تری از سوابق روحی، روانی خانوادگی این متهم داشته باشیم. 

نقطه مشترک قاتل بعد از قتل همسرانش، طلب مهریه از ورثه مقتولان بوده است. آیا نیاز مالی انگیزه او برای قتل بوده؟
ابتدای امر، شاید نیاز مادی باشد، ولی از نظر ما علت و انگیزه واقعی نیست. قاتل بسیار خونسرد و با نقشه قبلی مرتکب قتل شده که در چارچوب جرم‌شناسی ممکن است قتل از روی بی‌تفاوتی عاطفی، تنفر، دشمنی، کینه و عداوت اتفاق بیفتد. مثلا افرادی به نام مزدور هستند که مامور به کشتن کسی می‌شوند و در زمان قتل به فرد می‌گویند من از شما کینه شخصی ندارم و این تنها یک کار حرفه‌ای است که یا این حالت است یا برخوردهایی باعث شده مسائلی در ذهن این متهم زنده و تداعی معانی شود. در واقع یادآوری یک اقدام اذیت‌کننده توسط برادر، پدر یا شوهر در زندگی گذشته، باعث شده تا متهمه نسبت به مردان کنهسال حس تنفر داشته باشد و دست به قتل آنها بزند. اگر این مسأله هم نباشد، این شخص در اصطلاح جرم‌شناسی شخصیت بزهکار دارد. شخصیت بزهکار کسی است که از ارتکاب جنایت لذت می‌برد، از گذشته خود شرمنده نیست و از مجازات هم ترسی ندارد؛ هرچند سعی می‌کند پنهانی جرایمش را انجام دهد. در واقع، چنین فردی با نوعی خودمحوری و خودخواهی مفرط مبادرت به جنایت می‌کند.

می‌توان‌ گفت‌ که این زن از کشتن لذت می‌برد؟
بعضی جنایت‌ها تعرض‌آمیز است، در این نوع جنایت، افرادی در خیابان درگیر شده و با چوب، چماق، چاقو و... دیگری را به قتل می‌رسانند. نوع دیگری از قتل‌ها به قتل‌های تعارض‌آمیز معروف است. مثلا خواهر و برادری در جریان زندگی با یکدیگر، دچار سوءتفاهم، کینه و عداوت شده و به‌دلیل ناتوانی در برقراری یک گفتمان انسانی، دچار بحران روحی شده و دست به جنایت می‌زنند. دراین نوع قتل‌ها، قاتل با خونسردی، برنامه‌ریزی قبلی و بدون هراس، مرتکب آن می‌شود و حتی تصور می‌کنم قربانیان خود را شناسایی و انتخاب می‌کرد. در ظاهر، گرفتن مهریه و پول، انگیزه مالی را به ذهن متبادر می‌کند اما متهمه قطعا گرفتار یک بیماری روحی و روانی حادی بوده و باید انگیزه اصلی او را کشف کرد. ما پرونده‌های مختلفی در مورد قتل در کشور داشتیم. مثل شخصی که به‌دلیل نارضایتی از نامادری‌اش، شب‌ها کمین می‌کرد و خانم‌های پرستار و زنان تنها را به قتل می‌رساند یا قاتلانی مانند سعید حنایی و بیجه را هم داشتیم اما این قتل در نوع خودش در کشور ما  بی‌سابقه است.در ضمیر ناخودآگاه متهمه، مسائلی در جریان است که جز با تشکیل پرونده شخصیت واقعی نمی‌توان به آن دست پیدا کرد و به همین علت، جرم‌شناسان، روان‌شناسان، روانکاوان، روانپزشکان، جامعه‌شناسان مجرب و قضات باتجربه باید این زن را مورد آزمایش قرار دهند، زیرا موضوع بسیار پیچیده است. تصور نمی‌کنم کسی برای مسائل مالی دست به قتل بزند. ساده‌ترین جنایت مالی، سرقت و ساده‌ترین سرقت هم کف‌زنی است. روی سخنم با مسئولان قضایی استان مازندران است که این زن را به‌طور دقیق بررسی‌ کنند. ازدواج اول این زن چگونه بوده‌؟ چه رابطه‌ای با والدینش داشته؟ دلیل جدایی او از همسرش چه بوده؟ اگر فرزند دارد، سلوکش با فرزندش چطور بوده است؟ از خانواده، دوستان و همسایه‌ها در مورد او پرس‌و‌جو شود؟ و بررسی شود که سوابق روان‌شناسی و روانپزشکی داشته یا نداشته است؟ دارو مصرف می‌کرده یا نه؟ با توجه به این اطلاعات می‌توان یک اظهارنظر علمی جرم‌شناسانه انجام داد. من معتقدم مسائل مالی یک بهانه است و علت اصلی جنایت را باید در التهاب و بحران روحی و روانی او جست‌وجو کرد. هر انسانی برای سلب حیات از موجود زنده قطعا انگیزه‌ای دارد و یک انسان سالم و متعادل هرگز به این آسانی مرتکب جنایت علیه دیگری نمی‌شود.

پس اعدام این زن راه‌حل نیست.

هر رفتاری ناشی از یک‌سری عوامل درونی و بیرونی است که این عوامل به دوران جنینی، دوران بعد از تولد، شناخت جنسیت، دوران نهفتگی و بلوغ برمی‌گردد. اگر نگویم صددرصد اما ۹۰‌درصد سیستم روان ما به چگونگی تربیت جنینی تا زمان بلوغ ما مربوط می‌شود. پس از این دوران، عوامل بیرونی یا تحریک‌آمیز روی شخصیت ما اثر می‌گذارد. اگر متعادل تربیت شده و روی خودکنترل داشته باشیم، می‌توانیم یک توهین یا حرکت تعرض‌آمیز را مدیریت کنیم، در غیر این صورت اگر طرف مقابل یک جوان بیکار با مشکلات اقتصادی و مالی باشد، به محض روبه‌رو شدن با یک تحریک یا حرکت تعرض‌آمیز، واکنش‌های تند جسمانی و خشونت‌آمیز از خود نشان می‌دهد. درواقع، عوامل گذشته شخصیت‌ساز می‌تواند هادی و راهنما باشد و فرد را به جلو سوق دهد. این خانم به لحاظ قانونی استحقاق اعدام را دارد اما تا اطلاع کافی از گذشته این زن نداشته باشیم، هرنوع قضاوتی در مورد او بی‌رحمانه است. اگر یادتان باشد درخصوص پدر و مادری که فرزند هنرمندشان را کشته و قطعه قطعه کرده بودند نیز بسیاری از تحلیلگران گفتند اینها جنایتکار و روانی هستند و باید مجازات شوند اما من گفتم خود این پدر و مادر قربانی یک شخصیت بیمار هستند. هیچ انسانی حاضر نمی‌شود دیگری را بکشد چه برسد به فرزند خود.همین مسأله نشان می‌دهد که قضاوت‌های‌مان نباید سطحی باشد. ما تجارب حاصل از بررسی وضعیت این زن را باید از طریق فضای مجازی و حقیقی به مردم منتقل و فرهنگ‌سازی کنیم. درواقع، باید به والدین، همسران، خانواده‌ها و دوستان آموزش دهیم که چه نوع رفتاری مناسب است تا بسترساز به‌وجود آمدن شخصیت از هم گسیخته و بدون کنترل نشود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها