با همه کارها و حرف‌ها و عقایدم مشکل دارد؛ از چیدمان اتاقم گرفته تا رنگ لباس و مکالمات تلفنی‌ام، همه و همه به نظرش زشت و نادرست است. نمی‌دانم این بچه‌های مردم چه دارند که من ندارم. او یک دختر خانم نجیب و سربه‌زیر می‌خواهد و من هر چه سعی می‌کنم باز هم دختران مردم از من خانم‌تر و نجیب‌تر و سربه‌زیرترند! هر چه بزرگ‌تر می‌شوم فاصله من و مادرم بیشتر و بیشتر می‌شود. کاش یک فضای امن دوستانه داشتیم؛ فضایی که از حرف زدن در آن هراسی نداشته باشم و از قضاوت شدن و مقایسه شدن نترسم.
کد خبر: ۶۷۷۸۷۵
مادرم​ کنارم باش

جام جم سرا:

تا به حال برای ایجاد رابطه موثر و دوستانه با مادرتان چه کرده‌اید؟ اختلافات بین نسلی چقدر میان شما و او فاصله انداخته است؟ اصلا برای برداشتن این فاصله‌هایی که به اجبار زمانه ایجاد شده است، قدمی برداشته‌اید؟ اگر روزی دلتان بگیرد یا به دنبال همصحبت بگردید، آیا مادرتان را برای این همصحبتی انتخاب می‌کنید؟

مریم بیست و هشت ساله که مجرد و شاغل است، در پاسخ به این پرسش‌ها می‌گوید: من و مادرم بندرت با هم حرف می‌زنیم، حرف مشترک نداشتن یک بخش ماجراست و بخش دیگرش این است که اگر با هم حرف بزنیم، مادرم مدام مرا قضاوت می‌کند و خوب و بد کارهایم را با گوشه و کنایه به من گوشزد می‌کند؛ من هم با این اوصاف ترجیح می‌دهم کمتر او را در جریان کارهایم قرار دهم.

نگرانی مادران برای آینده دختران امری طبیعی است، اما آنها باید این را به خاطر داشته باشند که وقتی میزان انتقادهای آنها به دخترانشان زیاد باشد هیچ کدام از این انتقادها شنیده نخواهد شد. در واقع شنیدن دستورات اصلاحی و اخلاقی وقتی از مقدار متعادل خودش بگذرد، دیگر شنیده نمی‌شود و بی‌اثر خواهد بود. با این حال بسیاری از والدین این ارتباط فرسایشی را تا جایی ادامه می‌دهند که نه حرفشان خریداری داشته باشد و نه بتوانند در جایی که لازم است فرزندشان را راهنمایی کنند. این نکته را هم باید یادآور شد که انتقادهای بیش از حد به رفتار فرزندان اعتماد به نفس آنان را خدشه‌دار می‌کند و این ضعف اعتماد به نفس بویژه در دختران می‌تواند زمینه‌ساز اتفاقات بدتری باشد. قرار نیست تمام اعمال فرزندانتان را تائید کنید، اما حتما لازم است نکات مثبت رفتارهایشان را با تحسین و تشویق بموقع، ببینید و قدردانی کنید.

برعکس مریم، ندای شانزده ساله می‌گوید: من از وقتی خودم را شناختم تاکنون که یک دختر دبیرستانی شده‌ام ارتباط صمیمانه‌ای با مادرم داشته‌ام، ما تقریبا هر روز با هم حرف می‌زنیم، مادرم از اتفاقات سرکارش می‌گوید و من از روزی که در مدرسه گذرانده‌ام، گاهی هم از دست هم دلخور می‌شویم، اما باز هم طاقت نمی‌آوریم ساعت‌هایمان در سکوت بگذرد. مکالمات روزانه مادران و فرزندان یکی از بهترین راه‌های ایجاد یک رابطه اطمینان بخش و موثر است. این مکالمات با مدیریت درست مادران می‌تواند یک کلید طلایی برای شناخت احساسات، علایق، فعالیت‌ها و ارتباطات فرزندان باشد. راهنمایی‌های غیرمستقیم، بالا بردن صبر در برابر خطاهای فرزندان و راهنمایی‌های بموقع و راهگشا سبب می‌شود این صحبت‌های روزانه ادامه‌دار باشد.

ریحانه محمدی که دانشجوی روان‌شناسی است، در پاسخ به پرسش‌های ما می‌گوید: من پدرم را سال‌ها پیش بر اثر بیماری از دست دادم، مدیریت خانه خیلی زود به مادرم سپرده شد و او برای سر و سامان دادن من و برادرم زحمات زیادی کشید. من از همان کودکی یاد گرفتم توقعاتم را از مادرم کمتر کنم، هر چه باشد او هم مادر بود و هم پدر. شاید شرایط زندگی، شاید هم ویژگی‌های شخصیتی او، به گونه‌ای است که بندرت نسبت به من و برادرم ابراز احساسات می‌کند، جز در لحظه سال تحویل، همدیگر را در آغوش نمی‌گیریم و نمی‌بوسیم. من هرگز روز مادر را فراموش نمی‌کنم و اگر او روز دختر را یادش برود، دلگیر نمی‌شوم چرا که مهر و محبت مادرم را در زحمتی که برایمان می‌کشد، می‌بینم و لمس می‌کنم. به نظرم برای این که دختران و مادران همدیگر را دوست داشته باشند حتما نباید همه چیز به زبان بیاید، کافی است من که جوانترم روش محبت کردن مادرم را بشناسم، این روش می‌تواند کار کردن و فراهم کردن رفاه یک خانواده باشد، یا این که به زبان آوردن و به آغوش کشیدن فرزند. البته باید این را هم بگویم همین فضای غیراحساسی سبب می‌شود من هم کمتر بتوانم درددل‌هایم را برایش بازگو کنم، اما این سکوت به معنای فاصله نیست نوعی شرم و خجالت بین ما حکمفرماست.

برخی دختران گمان می‌کنند اگر مادر چیزی را به زبان نمی‌آورد، بی‌توجه یا کم‌محبت است، در حالی که مادران چنان غرق جریان زندگی هستند که طبیعی است گاهی برخی مناسبت‌ها را فراموش کنند یا این که به دلیل ابراز محبت نکردن و عادت نداشتن به این کار از انجام آن خجالت بکشند. به نظر می‌رسد بهتر است فرزندان با توجه به کلیت رفتار مادران نوع محبت کردن و ابراز احساسات مادرانشان را بشناسند. یادتان باشد علاقه فقط در آغوش کشیدن و بوسیدن و ابراز کردن آن نیست.

شیما کریمی بیست و سه ساله هم در پاسخ به پرسش‌های ما می‌گوید: من همیشه فکر می‌کردم هیچ نقطه قوتی ندارم چراکه هیچ گاه مادرم از من تعریف نمی‌کرد، هیچ وقت کارهایم را تصدیق نمی‌کرد، ولی همیشه اقوام و دوستان می‌گویند او در غیاب من معمولا از من تعریف می‌کند و کارهایم را درست می‌داند. از یک سو خوشحال می‌شوم که مرا و کارهایم را می‌بیند و از سوی دیگر از خودم می‌پرسم مگر چه کرده‌ام که همیشه نگران است مبادا اگر از من تعریف کند، من به اصطلاح پر رو شوم!

مادران باید بدانند بهترین افراد برای توجه دادن به دخترانشان والدین و سایر اعضای خانواده هستند، بنابراین سعی کنید به بهانه‌های مختلف به آنها نشان دهید که نقاط مثبت شخصیت، کار و رفتارشان را می‌بینید. نگران سوءاستفاده کردن دختران نباشید، آنها اگر این توجه را از خانواده دریافت نکنند به طور ناخودآگاه در پی کسب توجه در بیرون از فضای خانواده می‌‌افتند.

این نکته نیز ضروری است که ارتباط مادران و دختران یک ارتباط دو سویه است، یعنی تا وقتی هر دو طرف خواهان این ارتباط سالم و دوستانه نباشند، این ارتباط شکل نمی‌گیرد، همان‌طور که مادران باید به دختران حس مراقبت و توجه و زیبایی بدهند، دختران هم باید نقاط قوت مادران و توانایی‌های آنان را ببینند و بر زبان آورند.(ضمیمه چاردیواری/شیما نادری)

newsQrCode
برچسب ها: مادر خانواده
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها