یاد‌نامه «جام‌جم» برای مسعود اسکویی، گوینده رادیو

خاموشی صدای ماندگار ورزش

با احسان کرمی، مجری رادیو، تلویزیون و بازیگر

پشت ‌میکروفن‌ خود را‌ نماینده مردم می‌دانم

احسان کرمی متولد سال 1359 است و سابقه بازیگری و اجرا در برنامه‌های رادیویی همچون چاردیواری، ممنون، مکث 94، جام ارگ، صبح تهران، تهران در شب، موج مجهول، چراغ سبز و جمعه ایرانی را در کارنامه خود دارد.
کد خبر: ۷۳۶۸۷۶
پشت ‌میکروفن‌ خود را‌ نماینده مردم می‌دانم

او اجرا در تلویزیون را با برنامه «نقره» آغاز کرد و بعد از آن اجرای برنامه‌های تلویزیونی تصویر زندگی، رادیو هفت، طلوع و سبد را به عهده گرفت. او وقتی پشت میکروفن رادیو می‌نشیند یا اجرای تلویزیونی دارد، سعی می‌کند نماینده واقعی مردم باشد. کرمی این روزها برنامه «چهل سالگی» را به تهیه‌کنندگی و سردبیری عمار خطی روی آنتن رادیو نمایش دارد که از شنبه تا چهارشنبه ساعت 16 از این شبکه رادیویی پخش می‌شود.

شما این روزها اجرای برنامه گفت‌وگو محور متفاوتی با عنوان چهل سالگی را در رادیو نمایش به عهده دارید که با قرار دادن مهمانان در موقعیت‌های مختلف سعی می‌کنید به درون آنها نزدیک ‌شوید. ضمن این‌که از کسانی که به برنامه می‌آیند و هنوز به چهل سالگی نرسیده‌اند این سوال را می‌پرسید که دوست دارند در چهل سالگی برایشان چه اتفاقی بیفتد. با توجه به این‌که خودتان چند سالی تا مرز چهل‌سالگی فاصله دارید، دوست دارید چه اتفاقی برایتان در چهل‌ سالگی بیفتد؟

فکر می‌کنم همه برای چهل سالگی‌شان آرزوهای متفاوتی دارند. من هم دلم می‌خواهد در چهل سالگی در شغلم به قله برسم، چون چهل سالگی سنی است که باید شما به قله رسیده باشید یا حوالی آن باشید. درباره زندگی شخصی‌ام هم باید بگویم چهل سالگی‌ام مصادف با اولین سال مدرسه فرزندم می‌شود.‌ دلم می‌خواهد در این هفت سال آن‌قدر شرایط مطلوب برای فرزندم و همه بچه‌های ایران فراهم شود تا همه با یک توشه خوب از تربیت وارد کلاس اول ابتدایی شوند. همسرم هم آن‌قدر خوب و درست به زندگی اش ادامه می‌دهد که فکر می‌کنم او هم در چهل سالگی در اوج مادر بودنش باشد.

الان فکر می‌کنید در کجای قله قرار دارید؟

در دامنه هستم، اما مهم این است که دارم حرکت می‌کنم.

اما من فکر می‌کردم با ارزیابی کارهای اجرای‌تان به نزدیکی قله رسیده باشید؟

نه، در زمینه اجرا هنوز در مرحله مقدماتی هستم. ممکن است روزی به قله برسم، اما واقعیت این است در حوزه اجرا شرایط مناسب فراهم نیست تا به آن چیزی که می‌خواهم برسم. در واقع برنامه‌ای در تلویزیون ساخته نمی‌شود که مجری را مطرح کند.‌ در بهترین شرایط برنامه‌ای مثل رادیو‌هفت تولید می‌شود که فوق‌العاده هم خوب است، اما این برنامه هم آیتم‌محور و موضوع‌محور است. البته این خوب است و نقطه قوت برنامه محسوب می‌شود، ولی برنامه‌ای که مجری‌محور باشد تولید نمی‌شود؛ چون سیاست سازمان این نیست که از مجری‌ها ستاره بسازد.‌ بنابراین نمی‌توانم این توقع را داشته باشم که به قله برسم، زیرا نمی‌دانم شرایط مناسب چه زمانی آماده می‌شود. مجری زمانی به قله می‌رسد که بتواند در جامعه‌اش جریان‌ساز و تعیین‌کننده باشد، ولی همان‌طور که اشاره کردم مجری محور بودن برنامه‌های تلویزیونی جزو سیاست‌های سازمان صدا و سیما نیست و ما طبق سیاست‌ها کار می‌کنیم. به همین دلیل امسال از اجرا فاصله گرفتم. وقتی می‌گویم می‌خواهم به قله برسم، مقصودم اجرا نیست و نخواهد بود؛ بلکه منظورم در تئاتر و سینماست.

یعنی دلیل فاصله گرفتن شما از اجرا این بود که برنامه‌ها مجری محور نیستند؟

قطعا یکی از دلایل این مساله همین بود، اما من عاشق بازیگری هستم و همزمان با رادیو کار تئاتر را هم آغاز کرده‌ام. بازیگری را دوست دارم، حتی با این‌که درآمد اجرا نسبت به موقعیتی که من در این حرفه دارم، خیلی بهتر از بازیگری است، اما بیشتر به بازیگری علاقه دارم و آن را دنبال می‌کنم.

اجرای تلویزیونی هیچ وقت دغدغه من نبوده است. البته اجرا را دوست دارم، اما دغدغه‌ام نیست. زمانی اجرای تلویزیونی دغدغه‌ام خواهد بود که شرایط مهیا باشد و برنامه‌ای اجرا کنم که در جامعه تاثیرگذار باشد. من آدمی هستم که دلم می‌خواهد در حوزه اجرا تاثیرگذار باشم، نه این‌که مثل کارمند بیایم و برنامه اجرا کنم و به ازای آن هم دستمزدی دریافت کنم و بروم.

به همین دلیل به بازیگری گرایش بیشتری پیدا کردید؟

بله، خوشبختانه امسال پیشنهادهای خوبی در تئاتر داشتم که راضی‌کننده بود.

شما در صحبت‌هایتان اشاره کردید که ما برنامه مجری‌محور نداریم که مجریان آن ستاره شوند. یعنی حتی عادل فردوسی‌پور با اجرای برنامه «90» هم تبدیل به ستاره نشده است؟

عادل فردوسی‌پور، احسان علیخانی و فرزاد حسنی ستاره هستند و تمام. همه ما می‌دانیم تلویزیون ساختار برنامه‌هایش را از ستاره‌سازی دور‌کرده است. به نظرم هر شبکه باید برنامه‌ای داشته باشد که تاثیرگذار باشد. اکنون برنامه 90 نه تنها در حوزه ورزش، بلکه در حوزه‌های دیگر هم واقعا تاثیرگذار است.

در حال حاضر فردوسی‌پور ستاره است، اما حرف من این است که تعداد ستاره‌هایمان کم است. برنامه «ماه عسل» یکباره ظهور نکرده، بلکه از سال‌ها پیش پخش می‌شده است تاکنون که احسان علیخانی ستاره شده است. معتقدم باید در تلویزیون بیشتر شاهد اتفاقات اینچنینی باشیم و از تهیه‌کنندگان صاحب فکر و با ایده بهره ببریم تا برنامه‌های مجری محور تاثیرگذار تولید کنیم. امروز پدیده‌هایی مثل ماهواره و اینترنت رواج یافته‌است که با زدن یک دکمه افراد وارد دنیاهای مختلف و متفاوتی می‌شوند. بنابراین باید تلاش کنیم مخاطبان رادیو و تلویزیون را راضی کنیم تا به سمت ماهواره گرایش پیدا نکنند.‌ به نظرم سیاست‌های رادیو و تلویزیون باید تغییر کند. رادیو یک دوره درخشان داشت و نشان داد می‌تواند باوجود رقبایش مخاطبان را جذب کند. البته ما برنامه‌های موفق هم در تلویزیون داشته‌ایم، اما تعدادشان خیلی کم و انگشت‌شمار است. به عنوان مثال برنامه‌ای مثل «خندوانه» در شبکه‌ای مثل نسیم موفق می‌شود، در حالی که همه دسترسی به این شبکه ندارند و هر کس در خانه‌اش گیرنده دیجیتال دارد، می‌تواند این شبکه را ببیند.

الان برنامه‌سازی در تلویزیون سخت است و ما به برنامه‌سازان خلاق نیاز داریم که قدرت خطرپذیری داشته باشند. تلویزیون برای همه بوده و برای یک قشر خاص نیست. به نظر من اکنون بزرگ‌ترین ضعف تلویزیون این است که برخی برنامه‌هایش شبیه رادیو شده است. یعنی اگر شما چشم‌تان را ببندید، چیزی از دست نمی‌دهید، چون خبری از تصویر، نور، دکور و رنگ یا یک اتفاق ویژه نیست و همه فقط حرف می‌زنند. شاید زمانی جذاب بود که در برنامه‌ای بازیگران حضور یابند و از زندگی خود حرف بزنند، ولی الان با این همه وسایل ارتباط جمعی مردم می‌خواهند شاهد یک اتفاق نو باشند.

اگر نگاهی به اجراهای برنامه‌های تلویزیونی مثل نقره، تصویر زندگی و... بیندازیم به این نتیجه می‌رسیم که شما در رادیو موفق‌تر از تلویزیون بودید و اجرایتان در برنامه رادیویی «مکث 94» هنوز هم در ذهن مخاطبان باقی‌مانده یا الان برنامه چهل سالگی رادیو نمایش را از آن خودتان کردید. فکر می‌کنید دلیل موفقیت‌تان در رادیو چیست؟

خودم هم معتقدم در رادیو موفق‌تر از تلویزیون هستم، چون رادیو فضای بیشتری برایم فراهم کرده است. در رادیو خیلی حس بهتری دارم. در تلویزیون احساس کارمندی دارم، اما در رادیو احساس می‌کنم کار هنری انجام می‌دهم. در رادیو تهران با برنامه مکث 94 توانستیم مخاطبان زیادی جذب کنیم.

این برنامه مخاطبان زیاد و متفاوتی داشت که برای یک برنامه رادیویی مثل رویا بود. ‌ در مجموع فضای کار در رادیو فراهم‌تر است. گرچه جذب مخاطب در رادیو سخت‌تر است، اما فضای بهتری در اختیار مجریان گذاشته است.

با توجه به این‌که جذب مخاطب برای یک برنامه رادیویی کار دشواری است، آیا قبل از اجرای برنامه مکث 94 یا چهل سالگی فکر می‌کردید بتوانید با یک برنامه رادیویی تاثیرگذار شوید؟

خیر! ولی مطمئن بودم رادیو می‌تواند تاثیرگذار باشد هر چند معتقدم تلویزیون هم می‌تواند این تاثیر را بگذارد. خوشبختانه در زمان اجرای برنامه مکث 94 مدیر وقت رادیو تهران و آقای صوفی بشدت از برنامه حمایت و مرا تشویق کردند که روش اجرایم را ادامه بدهم.

در حالی که در آن زمان برای همه رادیویی‌ها ممنوع بود هم در رادیو باشند و هم در تلویزیون، اما من را از این قانون مستثنا کردند، چون شکل اجرای من در رادیو متفاوت از اجرای تلویزیونی‌ام بود. هرچند همان زمان هم در رادیو موفق‌تر بودم. گرچه بعضی‌ها لطف دارند و به من می‌گویند در تلویزیون هم موفق هستم، اما خودم فکر می‌کنم در رادیو موفق‌ترم، چون شرایط بهتری فراهم است و حمایت بیشتری وجود دارد.

ما با آقای صوفی خیلی راحت ارتباط برقرار ‌ و با ایشان صحبت می‌کنیم و نظراتمان را به یکدیگر می‌گوییم. من در برنامه مکث 94 حرف‌هایی از آنها را مطرح می‌کردم که هیچ‌کس در برنامه دیگری آنها را طرح نمی‌کرد. با حمایت آقای صوفی، خانم احمدی و آقای جهانی، مدیران وقت رادیو تهران نه تنها باعث جذب مخاطب بسیار در یک شبکه استانی شدیم، بلکه از خارج از کشور هم شنونده داشتیم.‌ به نظرم نباید برنامه‌های خنثی در رادیو و تلویزیون تولید شود، ولی در مجموع در رادیو عرصه خلاقیت بیشتر است. به همین دلیل شاهد تولید و پخش برنامه‌هایی مثل چهل سالگی هستیم که می‌تواند مخاطبان زیادی جذب کند. رادیو جای خوشایندتری نسبت به تلویزیون است.

در برنامه چهل سالگی شاهد گفت‌وگوی متفاوت شما با مهمانان برنامه هستیم که با طراحی سوالات متنوع نه‌تنها آنها در موقعیت‌های مختلف قرار می‌گیرند، بلکه مخاطب متوجه احساس درونیات آنها هم می‌شود. به همین دلیل در این برنامه شاهد سوالات و حرف‌های کلیشه‌ای نیستیم. چه میزان از سوالات بداهه است و نتیجه تجربه و آموخته‌های شما در تئاتر، تلویزیون و رادیوست و تا چه میزان وابسته متن هستید؟

چهل سالگی، اولین برنامه متن‌محوری است که اجرا می‌کنم؛ البته غیر از رادیو پیام که یکی دو سالی در این شبکه رادیویی بودم و نویسنده برخی متن‌ها خودم بودم. ضمن این‌که در این شبکه افتخار داشتم ‌متن‌های صادق عبداللهی (نویسنده رادیو) را بخوانم.

مسلما من از تجربیات و آموخته هایم استفاده می‌کنم، اما 90 درصد مهمانانی را که به برنامه دعوت می‌شوند از قبل می‌شناسم و با خیلی از آنها دوست هستم. حتی می‌دانم بیشتر پاسخ‌هایشان چه خواهد بود و اگر بخواهند به آنها جواب ندهند، سریع متوجه می‌شوم و به آنها می‌گویم، چون رابطه دوستانه دارم و اخلاق‌شان را می‌شناسم. مثل آزاده صمدی که از مهمانان برنامه چهل سالگی بود. مطمئن بودم جواب‌های او در برنامه کاملا صادقانه است. مسلما این شناخت در روند برنامه خیلی تاثیرگذار است.‌ برنامه چهل سالگی را می‌توان جزو برنامه‌های متن‌محور دانست، اما 30 تا 40 درصد این اجازه را از سوی تهیه‌کننده دارم که سوالات فی‌البداهه اما در چارچوب موضوع برنامه هم از مهمانان بپرسم وقتی می‌گویم ما مجری هستیم، یعنی اجراکننده برنامه‌ای هستیم که تهیه‌کننده‌ای دارد و من نمی‌توانم خودم به تنهایی تعیین‌کننده مسیر برنامه باشم. من مخالف مجریانی هستم که احساس می‌کنند به تنهایی سکاندار برنامه هستند. اگر برنامه مجری‌محور باشد، می‌توان این کار را کرد؛ اما وقتی برنامه‌ای را اجرا می‌کنیم که ایده‌ای دارد و عوامل دیگری هم در ساخت آن دخیل هستند باید از سوی تهیه‌کننده این اجازه را داشته باشیم که در چارچوب برنامه سوالات دیگری را هم بپرسیم.

ولی من به عنوان شنونده فکر می‌کردم سوالات برنامه بداهه است؟

این اتفاق خوبی است و بابت این موضوع خدا را شاکرم. تلاشم در برنامه چهل‌سالگی این است که شنونده احساس نکند از روی متن برنامه را اجرا می‌کنم. من تا برنامه یا تئاتری را دوست نداشته باشم، نه بازی می‌کنم و نه آن را اجرا می‌کنم. برنامه چهل‌سالگی تولیدی است و من همراه عوامل این برنامه روزهای جمعه از ساعت 8 صبح تا 5 عصر مشغول ضبط هستیم و حدود پنج تا شش مهمان داریم. بعد از آن برای اجرای تئاتر می‌روم و بعد از آن هم سر تمرین یک تئاتر می‌روم که تا ساعت 12 شب طول می‌کشد. مسلما این کار زیاد برای همه طاقت‌فرساست، اما من چون کارم را دوست دارم، برای همین سختی‌هایش هم لذتبخش است.

فکر می‌کنم علاوه بر دوست داشتن کارتان به رادیو هم علاقه ویژه‌ای دارید؟

من به کار خوب علاقه ویژه دارم. من رادیو را خیلی دوست دارم و عاشق این رسانه هستم و همیشه هم به آن گوش می‌دهم. در خانه و در ماشین به رادیو گوش می‌دهم، اما به این مفهوم نیست که علاقه خاصی به رادیو دارم و هر وقت به من پیشنهاد یک کار رادیویی بدهند با خوشحالی بدوم و به رادیو بیایم یا بگویم رادیو خانه دوم من است. به نظرم همه این حرف‌ها شعار است. من همیشه گفته‌ام به کار خوب علاقه‌مند هستم و برایم فرق نمی‌کند این کار در رادیو باشد یا تلویزیون، سینما یا تئاتر.‌ وقتی کار خوب انجام می‌دهم، احساس رضایت می‌کنم. من عاشق فضای میدان ارگ هستم، اما یک سال به اینجا نیامدم، چون کار خوب نبود. رسانه رادیو یا تلویزیون برای مردم است. اگر کار خوب باشد طبیعی است من هم به آن علاقه‌مند می‌شوم. من نه به تئاتر، نه به رادیو و نه به تلویزیون به صورت ویژه نگاه نمی‌کنم. خانه من یک جاست و آن هم سقفی است که بالای سر من، همسرم و فرزندم است.

شما اشاره کردید که از 8صبح تا 5 عصر مشغول ضبط برنامه چهل سالگی هستید. چطور می‌توانید همان تمرکز و انرژی را که برای مهمان اول می‌گذارید برای مهمان آخر هم داشته باشید؟

شغل ما این است. اگر نمی‌توانستم تمرکز کنم که از من برای این کار دعوت نمی‌شد. در برنامه چهل سالگی سعی می‌کنم خودم را با مهمان برنامه به یک دنیای دیگر ببرم و در لحظه با او زندگی کنم و خودم را در آن موقعیت قرار دهم. به عنوان مثال اگر مهمانم به من می‌گوید اگر در فلان موقعیت این کار را انجام می‌دادم، من می‌گویم اگر من بودم این کار را می‌کردم. در واقع خودم را هم در موقعیت قرار می‌دهم. تمرکز‌کردن سخت است، اما چون می‌دانم باید یک کار خوب تولید کنیم با علاقه آن را انجام می‌دهم.

اشاره کردید 90 درصد‌ مهمانان را از قبل می‌شناسید، اما اگر از آنها جواب صادقانه نشنوید چه عکس‌العملی نشان می‌دهید؟

بستگی به سن و سال و نوع رابطه من با آنها دارد. اگر خیلی با آنها دوست باشم، حتما می‌گویم اگر در فلان موقعیت بودی حتما این کار را می‌کردی، حتی در این برنامه یکی از عزیزترین دوستانم وقتی جواب غیرمتعارف داد خیلی راحت به او گفتم تو این کار را نمی‌کردی. وقتی من در این برنامه می‌نشینم به جای مردم هستم. بنابراین وقتی جوابی که عرف نبوده و عجیب است یا این‌که مهمان برنامه مرتب در حرف‌هایش از تکیه کلام‌های انگلیسی استفاده می‌کند، حتما به او تذکر خواهم داد.

نگران نیستید با این نوع اجرا، دوست‌تان از شما دلگیر شود یا او را از دست بدهید؟

با این جور چیزها دوستی از بین نمی‌رود.

یعنی وقتی پشت میکروفن رادیو قرار می‌گیرید، خود را نماینده واقعی مردم می‌دانید؟

بله، اگر غیر از این باشد نه مخاطب ما را قبول خواهد کرد و نه این‌که به برنامه گوش می‌دهد. قرار نیست در برنامه مرتب حرف‌های گل و بلبل با مهمان برنامه بزنیم. من در اجراهایم هیچ وقت به کسی نان قرض نمی‌دهم. به یاد دارم در یکی از اجراهای رادیویی‌ام در نمایشگاه کتاب وقتی با یک ناشر مشغول گفت‌وگو بودم یکی از وزرا وارد استودیو شد و خواست با او صحبت کنم. وقتی برنامه شروع شد تنها یک سوال از او درباره فضای نمایشگاه پرسیدم و خیلی زود هم خداحافظی کردم.

معتقدم مجری باید محترمانه با مهمان برنامه صحبت کند و اگر نقدی هم دارد خیلی محترمانه بیان کند، نه با لحنی تند. به عنوان مثال اگر بازیگری در یک تله‌فیلم ضعیف بازی کرده است، نباید مجری به او بگوید عجب فیلم افتضاحی بود، بلکه باید بگوید دلتان برای کار کردن با کارگردانی مثل بهرام بیضایی تنگ نشده است.‌ به نظرم با همه می‌توان محترمانه شوخی کرد. البته غیر از مقدسات و چیزهایی که حساسیت ایجاد می‌کند. ‌‌ رادیو و تلویزیون برای این به وجود آمده تا به مردم آرامش بدهد و حرف آنها را بزند، نه این‌که التهاب به وجود بیاورد.

برنامه چهل سالگی تا چه میزان به مردم آرامش می‌دهد؟

این برنامه خیلی خوب است. به نظرم آن ساعت بعد از ظهر که خیلی‌ها در ترافیک در حال برگشت به خانه هستند، می‌توانند شنونده یک گفت‌وگوی روان‌شناسانه جذاب باشند. در این برنامه مهمانان با طراحی سوالات متنوع در موقعیت‌های مختلف قرار می‌گیرند و ممکن است شنوندگان هم در همان موقعیت‌ها قرار بگیرند. به عنوان مثال از مهمان برنامه می‌پرسیم اگر شما در یک شهر غریب تنها باشید چه کار می‌کنید؟ یا اگر قولی به فرزندتان بدهید، اما نتوانید آن را عملی کنید و... به همین دلیل چون شنونده با مهمان برنامه همذات‌پنداری می‌کند، قطعا برنامه را همراهی خواهد کرد.

دوست دارید شما هم یک روز در این برنامه به عنوان مهمان بنشینید و از طریق سوالات مجری، مردم بیشتر با درونیات شما آشنا شوند؟

بله دوست دارم. فکر می‌کنم میان مجریان دو یا سه نفر هستند که شناخت خوبی نسبت به من دارند و می‌توانند سوالات جالبی از من بپرسند.

سری اول این برنامه با اجرای فرزاد حسنی از رادیو نمایش پخش شد که سبک و سیاق اجرا و سوالات سری اول برنامه با سری جدید متفاوت است. آیا آن زمان به این برنامه گوش می‌دادید؟ آیا سری اول برنامه چهل سالگی برای اجرای سری دوم آن به شما ذهنیتی داد؟

بله، گوش می‌دادم، اما ذهنیتی برای اجرا به من نداد، چون سبک اجرای برنامه چهل سالگی امسال با سال قبل متفاوت است. من اجرای آقای حسنی را خیلی دوست دارم و همیشه به برنامه‌هایش گوش می‌دهم. برنامه سال گذشته هم خوب بود، اما برخی مهمانان آن را خیلی دوست نداشتم.

فضای برنامه‌های گفت‌وگو محور بیشتر اوقات کلیشه‌ای است و خیلی نمی‌تواند مخاطب را جذب کند. نظر شما در این باره چیست؟ چگونه می‌توان این آسیب را برطرف کرد؟

باید در برنامه‌های گفت‌وگو محور تلویزیون وارد موضوعات جدی شویم و از خنثی اجرا کردن فاصله بگیریم و با مردم راحت حرف بزنیم. در حال حاضر صرفا حضور یک ستاره در برنامه برای مردم جذاب نیست، مگر این‌که خیلی ویژه باشد. اکنون مردم از طریق اینترنت با زندگی ستاره‌ها آشنا می‌شوند، حتی می‌دانند ستاره‌ای مثل مهتاب کرامتی هفته آینده در کدام مرکز خیریه است و چه کارهایی می‌کند یا خواهد کرد.‌ صرفاً حضور آدم‌ها مهم نیست، بلکه شکل گفت‌وگو مهم است. گاهی برنامه‌های ما قصه ندارد. برای همین فقط حرف می‌زنیم و خبری از آیتم‌های متنوع، واکنش‌های متفاوت مجری و... نیست، حتی برخی مواقع مجریان به حرف مهمان برنامه گوش نمی‌دهند و به جای این‌که از دل حرف‌های مهمان یک سوال خوب طرح کنند و بپرسند یک سوال از پیش طراحی شده را می‌پرسند.‌ ما مجریان گاهی به این موارد توجه نمی‌کنیم. این در حالی است که باید ایده و قصه برای برنامه داشته باشیم. واقعیت این است چگونگی برنامه‌سازی یادمان رفته است و فکر می‌کنیم باید یک دوربین بگذاریم و حرف بزنیم. به نظرم باید فرم برنامه‌سازی را تغییر دهیم و نیاز به تعدادی برنامه ساز خوشفکر و جوان در برنامه‌های تلویزیون داریم.

شما در طول این سال‌ها در تلویزیون برنامه‌های متنوعی با موضوعات خانواده، اقتصاد، علمی و... اجرا کردید. گرچه اشاره کردید اولویت شما انجام دادن کار خوب است، آیا موضوع هم برایتان اهمیت دارد؟

موضوع برایم خیلی مهم است. گرچه در تلویزیون برنامه خانوادگی و اقتصادی اجرا کردم، اما تهیه کننده همه این برنامه‌ها منصور ضابطیان و محمد صوفی بود و من به خاطر اعتمادی که به این دو دوست عزیز دارم این برنامه‌ها را اجرا کردم. گرچه بعد از اجرای این برنامه‌ها سیل پیشنهاد اجرای برنامه‌های خانوادگی را داشتم، اما نپذیرفتم.

وقتی برنامه‌ای را می‌پذیرم، عوامل سازنده آن برایم مهم هستند. در طول این سال‌ها در تلویزیون فقط با ضابطیان، محمد صوفی و برادران صفاریان‌پور کار کردم. اگر هم برنامه‌ای به من پیشنهاد شده حتما با ضابطیان و صوفی مشورت کرده‌ام و بعد از صحبت به این نتیجه رسیده‌ام که بهتر است آن را قبول کنم یا نه. برایم خیلی دشوار است با تهیه‌کننده‌ای کار کنم که نمی‌شناسم. اگر هم با تهیه‌کننده‌ای کار کنم که او را نشناسم، موضوع برنامه برایم مهم است.

فاطمه عودباشی ‌/ ‌گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها